آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

در این مقاله، نویسنده ابتدا به معناى لغوى واژه «اصلاحات‏» مى‏پردازد و در ادامه تفاوت آن را با اصطلاحاتى همچون «انقلاب‏» و «کودتا» بررسى مى‏کند . بیان کاربردهاى این اصطلاح و تقسیم اصلاحات از نظر نوع عملکرد و هدفى که به دنبال دارد، از دیگر دغدغه‏هاى این مقاله به شمار مى‏رود . نویسنده در پایان نوشتار به جنبش اصلاح‏طلبى در ایران اشاره مى‏کند و بر شفاف نبودن مقصود حقیقى برخى از مدعیان اصلاح‏طلبى تاکید مى‏ورزد .

متن

1 . اصلاح
اصلاح واژه‏اى عربى و مصدر باب افعال از ریشه «ص ل ح‏» است . و داراى دو معنى مى‏باشد: یکى به معنى «آشتى دادن‏» و «برقرارى رابطه بین دو نفر یا دو گروه که میانشان اختلاف و جدایى ایجاد شده است .» و دیگرى در برابر فساد است . بنابراین «اصلاح‏» به معنى برطرف کردن فساد و تباهى و انجام کار شایسته است . (1)
در قرآن کریم نیز اصلاح هم به معنى اول آمده است: «لا خیر فی کثیر من نجواهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بین الناس . . . ; در بسیارى از رازگویى‏هاى آنان خیرى نیست . مگر آن کس که به صدقه‏اى یا به کار نیکى یا اصلاح میان مردم فرمان دهد .» (2) و هم به معنى دوم: «و لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها . . . ; و در زمین پس از به سامان آوردنش تباهى مکنید . . .» (3) در بسیارى از روایات نیز این واژه به هر دو معناى لغوى به کار رفته است . على علیه السلام مى‏فرماید: «من اصلح ما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس و من اصلح امر آخرته اصلح الله امر دنیاه; هر کس رابطه بین خودش و خداوند را اصلاح نماید خداوند [نیز ] رابطه او با مردم را اصلاح مى‏نماید و هر که امر آخرتش را سامان دهد، خداوند دنیاى او را سامان مى‏بخشد» . (4) البته، چنان که خواهد آمد، معناى اصطلاحى اصلاح در علوم سیاسى با این معنا تفاوت دارد .
2 . تفاوت بین «اصلاح‏» و «انقلاب‏»
اصطلاحا اصلاح (Reform) اقدام براى تغییر و تعویض برخى از جنبه‏هاى حیات اقتصادى و اجتماعى و سیاسى، بدون دگرگون نمودن اساس جامعه است . «مهندسى اجتماعى‏» یا نقشه کشى اجتماعى یکى از انواع اقدامات اصلاحى است که معمولا براى جلوگیرى از نهضت انقلابى صورت مى‏گیرد . (5) ولى انقلاب (Revolution) در لغت‏به معنى برگشتن از حالى به حالى و دگرگون شدن است و در اصطلاح شورشى است عمومى براى از بین بردن حکومت و ایجاد حکومتى نو، به منظور تغییرات اساسى، سریع و بنیادین در تمام نهادها، مناسبات، ساختار سیاسى و اجتماعى و جایگزینى سازمان نوین و مطلوب در چارچوب اهداف و آرمان‏هاى ویژه .
در ادبیات سیاسى اعراب، «انقلاب‏» به معنى کودتا است . ولى واژه «ثوره‏» کنایه از تحولات اساسى و به معنى انقلاب در فارسى است . اصول انقلاب عبارتند از: تغییر بنیادها و نظام اجتماعى، نوگرایى، آرمان خواهى، خشونت‏سیاسى یا نظامى در مقابل نظام حاکم . در کاربردى عام، انواع انقلاب عبارتند از: «انقلاب فرهنگى‏» ، «انقلاب ادارى‏» ، «انقلاب سیاسى‏» و «انقلاب اجتماعى‏» . (6)
3 . کاربرد اصلاح در مفهوم رایج فرهنگ امروزى
الف - اصلاح دینى: این جنبش براى اولین بار در سال 1517 م توسط مارتین لوتر (Luther Martin) آلمانى به‏وجود آمد . کلیسا بر آن بود که هر شخصى مى‏تواند با پرداخت مقدارى پول خود را از مجازات باز خرید نموده و نجات دهد . مارتین لوتر با این ایده به مخالفت‏برخاست و با ارائه اعلامیه‏اى مشتمل بر 95 ماده در برابر کلیسا و پاپ قیام نمود . یکى از اصول مهم او این بود که «نجات‏» و «رستگارى‏» تنها از راه ایمان به دست مى‏آید . و «کتاب مقدس‏» تنها منبع ایمان مسیحى است . هدف لوتر این بود که کلیسا را بر اساس تعالیم اصلى کتاب مقدس اصلاح نماید . بدین سبب نهضت وى «اصلاح انجیلى‏» نام گرفت . لوتر حاکمان آلمان را تشویق نمود که در برابر پاپ ایستادگى نموده و مردم را به پذیرش اصلاح انجیلى مجبور نمایند . قیام لوتر به پیدایش کلیساهاى مختلف «پروتستانى‏» در کشورهاى اروپاى شمالى نظیر «آلمان‏» ، «نروژ» ، «سوئد» ، «دانمارک‏» و «فنلاند» انجامید . زیرا دیرى نپایید که وحدت بین لوترى‏ها از هم پاشید و با این جدایى حرکت اصلاح نیز از هم گسست . و برخى از پیروان او کلیساهاى خاصى را ایجاد نمودند . به عنوان مثال، زوینگلى، (zwingli) م . 1531، در مساله حضور حضرت مسیح علیه السلام در عشاى ربانى با لوتر اختلاف پیدا نمود . و در سال 1519م کلیساى ویژه‏اى را در «زوریخ‏» تاسیس نمود . نهضت اصلاحى لوتر و شاخه‏هاى جدا شده آن در طول قرن شانزدهم تاثیرات زیادى در کلیساهاى «سویس‏» ، «فرانسه‏» ، «انگلیس‏» ، «آفریقاى جنوبى‏» و در نهایت «ایالات متحده آمریکا» ، به وجود آورد . به گونه‏اى که هم اکنون بسیارى از مسیحیان آمریکا، پروتستان هستند .
جنبش اصلاحى دیگرى که در برابر «اصلاح انجیلى‏» به وجود آمد «اصلاح کاتولیکى متقابل‏» نام گرفت . کلیساى کاتولیک چون بسیارى از اشکالات وارده توسط مصلحان را به جا مى‏دانست، و از طرفى مصلحان بر اثر انگیزه اصلاحى خود عناصر مهمى از ایمان مسیحى را به فراموشى سپرده بودند، تحول جدیدى را به وجود آورد که هدف آن اصلاح کلیساى کاتولیک از درون بود . این اصلاح که بعد از دعوت پاپ براى برگزارى شورایى در شهر «ترنت‏» بوجود آمد، به بیشتر تخلفات مورد سرزنش لوتریان، پایان بخشید . و بر تعالیم کاتولیکى سنتى تاکید ورزید . این نهضت در کشورهایى مانند: «اسپانیا» ، «لهستان‏» و «ایرلند» که اکثریت آنها کاتولیک بودند، ادامه یافت . (7)
سومین جنبش اصلاحى بنام «اصلاح رادیکالى‏» (Radical Reformation) بعد از اصلاح کاتولیکى و پروتستانى به وجود آمد که برخى آن را «اصلاح سوم‏» گویند . در این جنبش به جاى نصوص انجیل بیشتر به اجتهاد در بحث و دخالت نکردن کلیسا در امور سیاسى تکیه مى‏شد . البته با توجه به این که کلیساهاى ارتودکسى طرفدارى خود را نسبت‏به سنت‏هاى مسیح اعلام کردند، از این رو نزدیکى دیدگاه آنان به کاتولیک‏ها و توجه به متن انجیل و محور قرار دادن آن به عنوان منبعى موثق و معتبر روشن مى‏شود و ادعاى روى‏آورى به اجتهاد در بحث را ضعیف مى‏کند . (8)
ب: اصلاحات ارضى، (Land Reformation) به معنى اصلاح نظام‏هاى نگاهدارى زمین براى تقسیم املاک بزرگ و توزیع حداکثر مالکیت و تثبیت مالکیت‏هاى خرد . رژیم‏هاى اصلاح طلب و نیز رژیم‏هاى انقلابى اصلاحات ارضى را به عنوان یک گام ضرورى به سوى اشتراکى کردن و شکستن قدرت دهقانان به کار گرفته و از آن بهره برده‏اند .
ج . اصلاحات ساختارى (Structural Reformation) به معنى فرایند کمک به آن بخش‏هایى از صنعت کشاورزى است که غیر اقتصادى‏اند، تا بتوانند شرایط قابل قبولى براى زندگى فراهم آورند . البته چون کشاورزان چیز زیادى براى عرضه و فروش ندارند، اقداماتى هم که در زمینه اصلاح قیمت‏هاى فرآورده‏هاى کشاورزى صورت مى‏پذیرد نمى‏تواند مشکلات آنان را کاملا حل نماید . لذا برخى از کشورها براى مبارزه با این پدیده به اقداماتى از قبیل بازنشستگى زودرس کشاورزان و تشویق آنان به ادغام و تلفیق مزارع دست زده‏اند . (9)
4 . اصلاح‏طلبى (Reformism)
امروزه در علوم سیاسى و اجتماعى آنچه که به عنوان «اصلاحات‏» از آن سخن به میان مى‏آید بیشتر به «اصلاح‏طلبى‏» یا «رفورمیسم‏» تعبیر مى‏شود . این اصطلاح غالبا در مقابل دو اصطلاح قرار مى‏گیرد:
الف: «ارتجاع‏» یا «گذشته گرایى‏» و «واپس گرایى‏» (Reactionarism) این واژه در لغت‏به معناى بازگشت است . و در اصطلاح به گرایشى گفته مى‏شود که در برابر هرگونه دگرگونى سرسختى نشان داده و در صدد آن است که زمان را به عقب برگرداند . مرتجعان و واپس گرایان در هر نظامى، راستى‏هاى افراطى هستند، که به روابط و نهادهاى اقتصادى و اجتماعى کنونى یا گذشته وابسته‏اند . و در برابر هر گونه دگرگونى ایستادگى مى‏کنند . ارتجاع با هر گونه سلب قدرت و ثروت از دست طبقات یا گروه زبردست و سپردن آن به طبقات یا گروه‏هاى فرودست مخالفت مى‏ورزد .
ب: محافظه کارى (Conservatism) به معنى مجمو عه‏اى از اندیشه‏ها و نگرش‏هاى سیاسى است که در نظم اجتماعى و سیاسى عقاید کهنه و ریشه دار را بر عقاید نو و ناآزموده ترجیح مى‏دهد . از این رو طرفداران آن بر اهمیت قانون و نظم، استمرار عرف، احتیاط در نوآورى، سنت، تنوع و اهمیت قراردادهاى اجتماعى، تاکید نموده و منکر از بین رفتن رذائل بشرى و پستى‏ها از روى زمین‏اند . زیرا آنان معتقدند، طبیعت‏بشرى و ذات انسانى ناقص است . واژه «محافظه‏کار» (Conservative) نخستین بار در سال 1835م در انگلستان به کار رفت . مهم‏ترین ویژگى محافظه‏کارى این است که در برابر تندروى (رادیکالیسم) و انقلابى گرى است . به نظر یک محافظه کار، انقلابى‏ها و تندروها بر اساس هدف‏هاى صرفا تئوریک و مکتبى مى‏خواهند بسیارى از نهادهاى ارزشمند اجتماعى را نابود نمایند . برطبق این نظریه جامعه تار و پود پیچیده‏اى از روابط بشرى است که طرح‏هاى اصلاحى بزرگ و شتاب کارانه به آسانى نظم آن را به هم مى‏زند . بنابراین محافظه کاران بر دیرینگى و ماندگارى اهمیت فراوان قایلند و هر چه نهادهاى اجتماعى دیرینه‏تر باشند، ماندگارى آنها براى محافظه کاران دلیل اصالت و عمق آنهاست . در نظر آنان دخالت دولت و کمک‏هاى مالى آن هم براى افراد و هم نهادهاى اقتصادى باید فقط در حداقل آن صورت گیرد . (10) جنبش اصلاح‏طلبى خود را نهضتى مى‏داند که در برابر دیدگاه مرتجعانه و محافظه‏کارانه مى‏ایستد و خواهان تغییر در این دو دیدگاه است . بنابراین، اصلاح‏طلبى با هیچ‏یک از این دو قابل جمع نیست . اصلاح‏طلبى داراى شکل‏هاى گوناگونى است که به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم:
اصلاح‏طلبى در جنبش سوسیالیستى: (که مى‏گوید: جامعه باید بر ابزار تولید مانند سرمایه، زمین، اموال و غیره نظارت داشته باشد و سود حاصل از آن نیز به همگان برسد) . به گرایشى اطلاق مى‏شود که هدفش دست‏برداشتن از اندیشه قهر انقلابى و به جاى آن تکیه بر تبدیل آهسته نهادهاى اجتماعى از راه‏هاى دموکراتیک و مسالمت‏آمیز است .
اصلاح‏طلبى در مکاتبى مانند فابیانیسم (fabianism) بریتانیایى (جنبشى سوسیالیستى که در انگلستان پدید آمد و هواداران آن در سال 1884 م در جامعه «فابیان‏» گرد آمدند): فابیانیسم جنبشى مسالمت جو است . و نام خود را از «فابیوس‏» سردار رومى گرفته است که با استراتژى پر شکیب و جنگ و گریزها «بنیبال‏» سردار کارتاژى را شکست داد . فابیان‏ها معتقدند، سوسیالیسم از راه واکنش آشتى جویانه و تدریجى جامعه در مقابل مالکیت انحصارى و در نتیجه پیشرفت دموکراسى سیاسى و کاربست اصول دموکراسى در اقتصاد و توسعه مالکیت ملى و دگرگونى دید نسبت‏به اخلاق اجتماعى و احساس مسئولیت در برابر سود همگان پدید مى‏آید .
اصلاح‏طلبى در نهایت‏به عنوان خط مشى بین المللى «سوسیالیستى‏» شد . و ایجاد بین الملل کمونیست‏شکافى میان دیدگاه‏هاى انقلابى و اصلاح طلب کارگرى پدید آورد، که به رویارویى اساسى سوسیالیست‏ها و کمونیست‏ها به شکل دموکراسى، انجامید . برخى از احزاب سوسیالیست مانند حزب کارگر انگلستان هرگز مارکسیسم را نپذیرفتند . و برخى دیگر، مانند سوسیال دموکرات‏هاى آلمانى، بعدها از آن روى گردان شدند . تغییرات بعدى جنبش سوسیالیستى اختلاف فزاینده‏اى میان تندروان و میانه‏روها پدید آورد . از این رو میانه‏روان عنوان «سوسیال دموکرات‏» را براى خود برگزیدند و تندروان عنوان «سوسیالیست‏» را . در برخى کشورها مانند ایتالیا و ژاپن این تقسیم بندى به تاسیس احزاب سوسیالیست و سوسیال دموکرات جداگانه‏اى منجر شد . و در کشورهاى دیگر شکاف فزاینده‏اى بین جناح میانه رو و چپ رو، پدید آورد . (11)
جنبش اصلاح‏طلبى در ایران
اصولا جنبش اصلاح طلبانه به معنى ایجاد تحول و حرکت در میان ملل مسلمان از نیمه دوم قرن سیزدهم هجرى در هندوستان، ایران، بین النهرین، مصر و سودان پیدا شد .(اگر چه زمینه تاریخى جنبش اصلاح‏طلبى شیعى به سال 61 ق و قیام امام حسین علیه السلام باز مى‏گردد: . . . خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدى) . . . عوامل پیدایش این گونه جنبش‏ها در میان مسلمانان بسیار زیاد است که این مقاله به بررسى آن نمى‏پردازد ولى آنچه مهم است این است که این جنبش‏ها در دوران گوناگون تاریخ کشورمان به شکل‏هاى متفاوتى و به وسیله رهبران دینى یا سیاسى در جریان بوده‏اند و مصلحان بزرگى مانند: سید جمال الدین اسد آبادى (1245- 1315ق)، میرزا محمد حسین نائینى غروى (1277- 1355ق)، سید حسن مدرس (1287- 1356ق)، آیت الله سید محمود طالقانى (1290- 1358ش) و در صدر همه آنها حضرت امام خمینى رحمه الله تلاش زیادى در این راه مبذول داشتند که در هایت‏به بزرگ‏ترین اصلاح تاریخ شیعه یعنى انقلاب اسلامى منجر گشت . (12)
اما آنچه که بیشتر به عنوان یک جنبش جدید در ایران مطرح گردیده است، اصلاح‏طلبى بعد از انتخابات دوم خرداد 1376 مى‏باشد . اصولا اصلاح طلبان و نظریه پردازان علم سیاست‏براى این حرکت‏خود حد و مرز مشخصى را بیان ننمودند . به همین دلیل، برداشت‏هاى متفاوتى از این واژه مبهم صورت گرفته است . ولى به طور کلى جنبش اصلاحات در این محدوده زمانى را به دو دسته مى‏توان تقسیم نمود: 1- اصلاحات اسلامى که مورد تایید رهبر معظم انقلاب نیز مى‏باشد و عبارت است از ریشه کن کردن فقر و فساد و تبعیض در جامعه و سر و سامان دادن به وضعیت اقتصادى و فرهنگى کشور و فراهم نمودن شرایط زندگى سالم براى تمامى افراد جامعه; 2- اصلاحات آمریکایى: این جنبش اصلاحات را در نفى دین، تعطیل نمودن احکام اسلامى و حذف برخى از اصول قانون اساسى - که بقاى اسلام را لازم شمرده و بر حفظ آرمان‏هاى انقلاب و بنیان گذار آن، حضرت امام خمینى رحمه الله تاکید نموده - مى‏داند . این جنبش که هدفى جز جلب رضایت‏سردمداران غربى و لیبرال‏هاى مال اندوز ندارد مورد تایید و حمایت مخالفان جمهورى اسلامى قرار گرفته است و حتى از طرف آنان کمک‏هاى مالى و تبلیغاتى زیادى نیز دریافت مى‏نماید (13) تا به شیوه‏هاى گوناگون حکومت دینى را از کشورى که 2/98 مردم به آن راى داده‏اند برانداخته و حکومتى سکولار جایگزین آن نماید .
پى‏نوشتها:
1) محمدمرتضى الزبیدى، تاج العروس، منشورات دار مکتبة الحیاة، بیروت، بى‏تا، ج 2، ص 182 .
2) سوره نساء، آیه 114 .
3) سوره اعراف، آیه 56 .
4) نهج البلاغه، حکمت 86 .
5) على آقا بخشى، فرهنگ علوم سیاسى، ، نشر چاپار، تهران، 1379، ص 494 .
6) ع . پاشایى (ویراستار)، فرهنگ اندیشه نو، انتشارات مازیار، تهران، 1369، ص 131; احمد صدر حاج‏سیدجوادى و دیگران، دائرة‏المعارف تشیع، نشر شهید محبى، تهران، چاپ چهارم، 1380، ج 2، ص 562 .
7) توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1377، ص 110 . همچنین ر . ک: ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 6، (اصلاح دینى .)
8) عبدالوهاب الکیالى، موسوعة السیاسة، المؤسسة العربیة للدراسات و النشر، بیروت، 1990، ج 1، ص 207
9) ع . پاشایى، پیشین، ص 87 .
10) داریوش آشورى، دانشنامه سیاسى، مروارید، تهران، چاپ‏چهاردهم، 1368، ص 138 .
11) داریوش آشورى، دانشنامه سیاسى، مروارید، تهران، چاپ‏چهاردهم، 1368، ص 125 .
12) احمدصدر حاج سید جوادى، پیشین، ج 2، ص 235- 238 .
13) هفته نامه پرتو سخن‏شماره 36، چهارشنبه 15 تیر 1379 .

 

تبلیغات