مسئله یک مسئله ی گذرا است، یک چیز فوق العاده نیست؛ از این حوادث در کشور پیش می آید. البتّه من نمی خواهم مسئله را خیلی کوچک بگیرم امّا خیلی هم بزرگش نکنیم مسئله را. یک قضیّه ای است پیش آمده، یک مدّتی است - مدّتی که ان شاءالله خیلی طولانی نخواهد بود- این برای کشور وجود خواهد داشت، بعد هم رخت برمی بندد و می رود. تجربیاتی که ما در این زمینه به دست می آوریم و فعالیتی که مردم می کنند، دستگاه ها می کنند و در واقع یک رزمایش عمومی در این زمینه انجام می گیرد، این می تواند یک دستاورد باشد. اگر این دستاوردها را داشته باشیم، بلا برای ما تبدیل می شود به نعمت، تهدید تبدیل می شود به فرصت؛ که خوشبختانه من شنیدم در مردم هم از این قبیل همکاری ها و محبت ها زیاد هست. فرض بفرمایید که دکان دار بیرون دکانش در خیابان، شیر آب گذاشته و وسایل شوینده گذاشته که رهگذرها اگر مایل اند بیایند آنجا دستشان را صابون بزنند -من باب مثال- خب این ها خیلی با اهمیت است. یا فلان پرستار، عروسی خودش را عقب انداخته برای اینکه بتواند به این کار برسد؛ یا بعضی ها کمک های مالی مثلاً در مجموع می کنند؛ این ها بسیار کارهای خوبی است. این در واقع یک رزمایش عمومی مردمی و دستگاه های ذی ربط است. (بیانات پس از کاشت نهال در آستانه روز درختکاری ۱۳/۱۲/1398)