نیل به توسعه یافتگی در هر جامعه ای در وهله اول، مستلزم وجود عزم و اراده ملی برای پیشرفت و تعریف الگوی توسعه متناسب با مقتضیات جامعه و در وهله دوم، به وجود یک نقشه راه توسعه که بتواند ضمن به دست دادن قابلیت ها و فرصت های توسعه از یک سو و تنگناها و چالش های فعلی و آتی، از سوی دیگر، با بهره گیری از تجارب پیشین، مطلوب ترین مسیر توسعه را فراروی جامعه قرار دهد، بستگی دارد. از همین رو سند ملی آمایش سرزمین به عنوان سندی که خطوط کلی سازماندهی فضای سرزمینی کشور و نیز خط مشی های توسعه کالبدی سرزمین را مقدر می سازد، ضرورتی تام دارد. مقاله حاضر متناسب با طرح مسئله، اهداف و ماهیت پژوهش در زمره پژوهش های بنیادی محسوب شده که در آن از روش تحلیل محتوا و بهره گیری از مطالعات اسنادی و تجزیه و تحلیل داده های ثانویه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان از آن دارد که سازمان فضایی سرزمین در عین برخورداری از قابلیت ها و مزیت های قابل توجه، با دو دسته از مسائل و چالش های بنیادین که در دو گروه چالش های ساختاری و چالش های زمینه ای قابل طبقه بندی است، مواجه بوده و گذر از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب از طریق قرارگیری برنامه ریزی توسعه کشور بر مدار آمایش سرزمین، مشتمل بر تزریق سه مؤلفه «آینده نگاری»، «سیاست گذاری» و «فرصت سازی» به بدنه نظام برنامه ریزی توسعه کشور است، میسر خواهد بود. در پایان به منظور به دست دادن ارکان اصلی سند ملی آمایش سرزمین، که بر اساس قانون برنامه ششم توسعه می بایست در سال 1396 انجام پذیرد، نسبت به تبیین سؤالات و ابهامات، انتظارات و ملاحظات اساسی اهتمام شده است.