ساختار فضایی نظام سکونتگاه های شهری تحت تاثیر دودسته عوامل قراردارد. درگذشته نقش عوامل طبیعی در شکل دهی به نظام های شهری بسیار تاثیرگذار بود. اما در دوره اخیر مولفه های غیرطبیعی نقش بارزی در سازماندهی نظام های شهری بر عهده دارند. طرح های توسعه منطقه ای یکی ازاین مولفه ها است که تحلیل اثرات آن بر چهره پردازی نظام های شهری در مقیاس خرد وکلان بسیاراهمیت دارد.
استان و شهرکرمانشاه یکی از نمونه های بارز و برجسته زاگرس میانی است که در طول پنج دهه به عنوان قطب رشد منطقه ای کانون بسیاری ازتصمیمات، اقدامات و سیاست های توسعه منطقه ای درغرب کشور بوده است. نظام شهری این استان با توزیع اندازه بسیار ناموزون اکنون یکی از نامتعادل ترین و ناپایدارترین نظام های شهری کشوراست؛ شهرکرمانشاه با حدود یک میلیون نفرجمعیت قطب شهری متمرکز و مسلط چه در سطح استانی و چه منطقه ای است. در حالی که دومین شهر استان با کمتر از صد هزار نفر جمعیت اندازه ای معادل یک دهم کرمانشاه دارد و سومار در آخرین مرتبه نظام سلسله مراتب شهری فقط بیست نفر جمعیت را در خود اسکان داده است. شکاف وگسستگی موجود در این شکل از توزیع اندازه شهرها که شاخص نخست شهری 0/81 معرف آن است، نه تنها در مقیاس منطقه ای بلکه حتی درمقیاس ملی به مقدار زیادی بالا و غیرعادی است.
آنچه در این زمینه مورد توجه این مقاله است نقش آفرینی طرح های منطقه ای بر تمرکز در نظام شهری و در نتیجه ناموزونی در ساختار فضایی نظام سکونتگاه های شهری است. این مقاله درعین حال نقش شهرمحوری وشهرمداری یا تمرکزگرایی شهری دیدگاه های کلاسیک توسعه منطقه ای و بر همین اساس برنامه ریزی منطقه ای برآمده از آن به ویژه میل شدید این دیدگاه ها را به سطوح بالا و راس نظام شبکه شهری به خوبی نشان می دهد. بر این اساس میتوان یکی از علل ریشه ای توسعه شتابان شهرنشینی، قطبی شدن نظام شهری، ناهمگونی نظام سکونتگاهی و پیامدهای زیانبار آن را بر سازمان فضایی کشور و مناطق آن با رویکرد آمایشی آشکار ساخت.