در نگاه نخست به داستان رستم و اسفندیار و با توجه به واو تقابلی که بین آن دو هست انتظار می رود که سراسر داستان جنگ و چکاچک شمشیر و هیاهو و غوغای مقابله باشد و پرسش این است که بیان فردوسی فنی و هنری و آمیخته با ایماژهای تمثیلی و لفظی و بیانی بوده است یا خیر؟ پژوهندگان پس از مطالعه طولی اثر با دیدگاه فنی و لفظی به این نتیجه رسیده اند که داستان رستم و اسفندیار که از دیالوگ های طولانی میان دو قهرمان تشکیل شده، تابلویی از صنایع بدیعی بیانی و زیباشناختی مخصوصاً در زمینه تمثیل به شکل های گوناگون در بستری از کاربردهای استعاری آنیمیسم و فورگراندیک، تشبیهی، کنایه، مجاز، حس آمیزی، لف و نشر و ارسال المثل است. به شکلی که بیشتر به مشقی برای بیان زیبایی شناسی ادبی شبیه است تا یک متن حماسی که به دلیل داشتن محتوای خبر بسیار بزرگ می تواند ساده و بی پیرایه باشد. ضرورت این تحقیق فهم و درک بهتر تمثیل های بکار رفته در داستان رستم و اسفندیار برای محققان با بهره بردن از صنایع بدیعی و بیانی بمنظور درک بهتر محتوایی رزم نامه است و تحقیق بصورت کتاب خانه ای و توصیفی-تحلیلی و با توجه به ابیات شاهنامه فردوسی حکیم صورت پذیرفته است و این نشانه پرورده بودن مطلب و عمق بخشیدن به آن در بازخوانی های مکرری است که ابوالقاسم فردوسی در مدت بیش از سی سال از سال 369 تا 402 انجام داده است.