از دیرباز، به دلایل مختلف، شاعران ترجیح داده اند که مطلب، و بویژه مسأله عرفانی مورد نظر خویش را به صورت غیر مستقیم و گاه رمزی بیان کنند. یکی از روش های بیان غیرمستقیم این گونه مطالب، استفاده از حکایت های تمثیلی است. در چنین اشعاری که معمولاً حاوی روایت هستند، کشف معنای باطنی شعر در گرو رمزگشایی از داستان است. در گذشته ادب فارسی حکایت های حاوی تمثیل عرفانی به وفور ملاحظه می شود. با وجود این، در شعر معاصر نیز گاهی می توان چنین آثاری را یافت. همچنین، تمثیل های عرفانی قدیم با زبان رسمی و فاخر بیان شده اند، حال آنکه نمونه ای از این گونه حکایات، شعر فروغ فرخزاد، «روزی به علی گفت به مادرش» است که دارای ویژگی های فولکلور است. در این تحقیق خوانشی عرفانی از شعر مذکور ارائه و تلاش شده است تا اثر مزبور بر مبنای چنین نگرشی رمزگشایی شود. بر مبنای یافته های پژوهش حاضر معلوم شد که به رغم خوانش رایج اجتماعی از شعر مورد نظر و نیز، افشای نیت مؤلف توسط خود او، مبنی بر طرح مسائل اجتماعی در این اثر، می توان مبتنی بر نظریات هرمنوتیک، خوانشی عرفانی از حکایت تمثیلی شعر مزبور به دست داد که با مؤلفه های ساختاری و محتوایی اثر سازگار باشد. اندیشه ها و مفاهیمی همچون بی ارزشی دنیا، اهمیت طلب، شجاعت و عشق عرفانی از جمله مسائلی است که از طریق تأویل خاص در این شعر ملاحظه می شود.