این مقاله در پی بررسی تمثیل و امثال و حکم در اشعار پادشاه اقلیم سخن، خاقانی است که برگرفته از پایان نامه با عنوان فرهنگ عامه «فولکلور» در دیوان خاقانی است. نگارندگان سعی دارند با برشمردن شاهد مثال های متعدد در دیوان این شاعر توانا مثل مقدم داشتن عشق بر عقل، اهمیت مقام فقر معنوی، یافتن راه امان در گرو ترک هوس ها، عدم توقع سلامتی از گردش روزگار، قناعت و عدم رجوع به ناکسان، وفاداری روزگار با گذشت ایام، فقر جان و روح، برگ و نوای طبع مادی، جستن عافیت و سلامت در عالم روحانی نه در دنیا، طلب کردن همدم در عالم فنا نه دنیا و داستان های تمثیلی مثل داستان خلیفه و سقّا و داستان طوطی و بازرگان، بیان کند که عنصر تمثیل و امثال وحکم مانند دیگر عناصر فرهنگ عامه از جمله مواد و درون مایه هایی است که شاعران در دیوان های خود از آن مضمون سازی کرده و ابیات بدیع خلق نموده اند. از این میان، خداوندگار صنایع بدیعی و بیانی، خاقانی، به نحواحسن از عهده این مهم برآمده وهنرنمایی کرده است.