تمثیل در ادبیات عرفانی نقش بسزایی دارد. تمثیل های عرفانی، تنها در گروهی از واژه ها یا ترکیبات ظاهر نمی شوند بلکه گاهی تمثیل در یک واژه به کار می رود از قبیل آب، آتش، باد، خاک، دریا، کوه و غیره. در این حالت پیوند تمثیل و نماد، ناگسستنی است. استعاره ها کارکرد تمثیلی می یابند. کنایات، مجازها و تشبیهات نیز از این آمیختگی، بیرون نیستند. ادبیات عرفانی به دلیل سر و کار داشتن با عموم مردم و به خاطر بافت غیر تخصّصی و بی تکلّف خود، به دلیل استفاده از زبانی ساده و همه کس فهم و به خاطر ساده کردن حقیقت های سخت و دشوار فهم، اغلب از «تمثیل» که سنّت رایج در فرهنگ و زبان مردم است، برای مجاب کردن مخاطب استفاده می کند. بررسی کارکرد تمثیلی «آتش»، به روش کتابخانه ای – اسنادی با رویکرد تحلیلی، و گاهی توصیفی، بر عهده این مقاله است.