آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۳

چکیده

سید عبدالرحیم مولوی(1882- 1806 م) یکی از بزرگ ترین عالمان و عارفان کرد در سده نوزدهم میلادی است. او نه فقط عالم و عارف، بلکه شاعری چیره دست و توانا است که به زبآن های فارسی، عربی، کردی سورانی و اورامی شعر می سرود. آثاری که از او به جای مانده گویای آن است که مولوی کرد نه تنها در تفسیر و حدیث و شعر و کتابت از مقام والایی برخوردار است، بلکه به حق می توان او را یکی از متکلمان برجسته به شمار آورد. سه اثرِ تعلیمیِ: فوائح (= به فارسی)، الفضیله(= به عربی) و عقیده مرضیه(= به کردی سورانی) در قالب نظم، دقیق ترین و لطیف ترین مباحث کلامی را تشریح و تبیین کرده است. نگارنده در این مقاله، قصد دارد به یکی از جنجالی ترین مبحث از مباحث علم کلام، از منظر مولوی بپردازد. در باره جبر و اختیار پژوهش های فراوانی شده است و از دیدگاه های گوناگون به آن نظر شده است؛ اما به نظر می رسد نگاه مولوی با نگاه دیگران تفاوت هایی داشته باشد. از این رو نتیجه ای که از این پژوهش که به روش تحلیلی انجام شده، گرفته می شود این است که با توجه به تعریف قضا و قدر از نظر مولوی و پرداختی که به مسأله داده است، انسان در انجام افعالی که منجر به ثواب و عقاب باشد کاملاً مختار است.  

تبلیغات