بخش عظیمى از هفت پیکر، به انعکاس دانش هاى کهن، به ویژه دانش نجوم وفرهنگ صابئین، اختصاص دارد و فهم این منظومه بدون آشنایى با اصطلاحات نجوم احکامى وفرهنگ صابئین دشواراست، ستارگان و صفات منسوب به آن ها در هفت پیکر کار برد ویژه ای دارد، به نظر می رسد نظامى با اندیشه های صابئه در تضاد است، و درپی اثبات خرافه ای بودن کنش های عقیدتی آنان و بی پایه نشان دادن با ورها ی دینی آن ها ابتنای، داستان هاى هفتگانه را، برانگیزه ی، براندازی باورهای صابئین، قرار داده است.
او در طراحی عاقبت کار بهرام، مترصد بوده، غیرعلمى وخرافه بودن نظرات این گروه را، به اثبات بر ساند.
صابئین در قرون وسطى، نماینده ی شرک، بت پرستى و پرستش ستارگان،؛ بوده اند. آنان، در باور ظهورو تجلى روح الهى، از طریق سیارات، به آموزه هاى نو افلاطونی، نظرداشتند؛ درباور آنان ،جهان داراى روح تلقى مى شد، سرچشمه وجریان حیات و عقل را نیز، از علتی نخستین می دانستند، که واحد و ناشناختنى است.