آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۳

چکیده

با توجه به سابقه کهن بیان داستان های تمثیلی از زبان حیوانات در ملل مختلف  (فابل های ازوپ در قرن ششم قبل از میلاد، پنجاتنترای هندی، مزرعه حیوانات، کلیله و دمنه، مرزبان نامه و ...) که نسبت دادن ویژگی های انسانی به حیوانات، امری معمول بوده است. در ادب فارسی نیز از زبان حیوانات و طنزهای ظریف و تاثیرگذار خلق کردن، غنا و تحرک و پویایی بیشتری به مباحث ادبی بخشیده است. آن ها مثل آدمیان عمل می کنند، سخن می گویند، مکر می ورزند، می جنگند، گول می خورند و ... ویژگی هایی که گاه نزدیک به یکدیگر و گاه تقریباً متفاوت تکرار می شوند و در نهایت وجهه نمادین می یابند. مثلاً در مثنوی، طاووس نمونه ای از مردم منافق و دو رنگ است، در منطق الطیر نمونه ی اهل ظاهر است، در سیرالعباد الی المعاد گرگ و سگ و موش و خوک، نماد حرص هستند. افعی نمادِ حسد و نهنگ نماد هوی و شهوت است و حکایت «گربه و موش» خود حکایت اندر خم دیگری است. گربه منافق است و مکاّر و با دست و روی شستن ادعای زهد دارد و دزدی می کند به همین سبب در روز قیامت اجر و مزدی نخواهد داشت و موش زیر بُر است و ناپاک و ... در این مقال به بررسی جایگاه فرهنگی و نقش نمادین گربه و الزاماً موش در اوراقی از متون ادبی، از جمله موش و گربه عبید زاکانی و گربه و موش شیخ بهایی، توام با دیدگاه های نقد جامعه شناسی پرداخته خواهد شد.  

تبلیغات