نویسندگان: نصرالله امامی
حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۲۷ - ۳۴
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۹۶۶

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۳

چکیده

زن، روی دیگری از سکه هستی انسان در زمین است و هیچ رابطه خاصی میان انسان مذکر و خدا وجود ندارد تا بدان سبب مرد از زن برتر دانسته شود.  در متون عرفانی فارسی ودر میان آن قشر فکری خاص که مولانا از زمره ایشان است ، زن و مرد با هم تفاوتی ندارند و حتی ما در تاریخ تصوف به زنان صوفی نیز بر خورد می کنیم که از حرمت معنوی همپای مردان  برخوردار بوده اند. با این حال، سیمای زن در سنت ادبی  فارسی، صرف نظر از متون غزلی و عاشقانه، چندان مقبول و مطلوب نیست و به ویژه در تمثیلات شعری، بسیار مبهم تر و سؤال برانگیزتر می شود.  مولانا به عنوان شاعر  و صوفی از این سنت شاعران قبل و بعد از خود مصون نبوده است و همین مسأله، انعکاس های مبهم و منفی را در شعر مولوی نسبت به زنان نشان می دهد. تصویری که مولوی از زن در تمثیل های خود به دست می دهد، برخاسته از توصیفات نمادین منفی است. در تصور او زن مظهر نفس، حرص، دارای صفات حیوانی و نفسانی ، ظاهر نگر  و دارای قضاوت و داوری سطحی است . با تأمل در عمق اندیشه های مولانا و مقایسه سخنان او در مواضع مختلف، در می یابیم که این اندیشه واقعی مولانا نیست بلکه مولانا در این موارد، منعکس کننده ی تصورات مردم روزگار خود است وگرنه برخورد مولانا با زنان، لطیف و متعادل و منصفانه است.

تبلیغات