اگر چه نظریه بازار کارامد که تفسیر رفتار بازار را به شکل مطلوب، ممکن می سازد اما برتری خود را از دست داده و فرضیه عقلانیت قادر به توضیح فرار بودن مفرط حجم بازده و مبادلات ثبت شده در بازارهای سرمایه ای توسعه یافته و در حال ظهور نیست. از نگاه رفتار شناسی بازار می توان به فهم بهتر چگونگی واکنش نشان دادن عوامل بازار کمک نمود. در این تحقیق فاکتورهایی بررسی می شود که می توانند تحول حجم مبادلات بازار سرمایه ای نوظهور سهام و بیمه را توضیح دهند. بنابراین در یک دوره زمانی چهار ساله (91 الی 94) تأثیر سرمایه گذارانی بررسی می شود که رفتار تجاری خود را بر مبنای انتظارات عقلانی بنا می کنند و همچنین سرمایه گذارانی که اشتباهات رفتاری که متغیرهای مستقلی در حجم تجاری هستند را به عنوان متغیرهای وابسته نشان می دهند. نتایج نشان می دهند: الف) انتظارات عقلانی سرمایه گذار در بازار سرمایه ای نمی تواند تغییرپذیری حجم مبادلات را به دنبال داشته باشد اما تحت تأثیر رفتار غیرعقلانی قرار می گیرد. بنابراین می توان فرضیه عقلانیت را برای هر دو بازار سهام و بیمه رد کرد؛ ب) در بازار سهام سرمایه گذاران بدبین بیشترین تأثیر را روی حجم مبادلات دارند در حالیکه در بازار بیمه این سرمایه گذاران خوش بین هستند که در مقیاس بیشتری روی فعالیت بازار تأثیر می گذارند؛ ج) بازار سهام نسبت به آینده، سیاست، رسانه و غیره بدگمان هستند. به این معنی که سرمایه گذاران نفرت قابل توجهی نسبت به خطر کردن دارند. آنها بعد از هر بحران یا زیان صرف نظر اینکه چه میزان قابل توجه می تواند باشد واکنش منفی دارند.