در این مقاله نظریه ساختارگرایی تکوینی بوردیو به کار گرفته شده است تا میزان تأثیر طبقه اجتماعی و میدان تولید فرهنگی در ذوق و قریحه زیبایی شناختی فردوسی سنجیده شود. اهمیت پرداختن به این موضوع از آن جاست که سهم ویژگی های فردی فردوسی در منظوم کردن شاهنامه را بسنجیم. بنابراین بعد از تعریف و تحدید کلی نظریه بوردیو، در بخشی از این پژوهش به شناخت طبقه اجتماعی فردوسی پرداخته ایم و از آنجاکه فردوسی از طبقه دهقانان بوده و این طبقه ریشه در ایران دوره ساسانی داشته، طبقه دهقان را به طور کامل بررسی کرده ایم. در بخش دیگری ویژگی های میدان فرهنگی ایران قرن چهار و پنج را بررسی کرده ایم. بر اساس بررسی های صورت گرفته و با روش توصیفی تحلیلی(کتابخانه ای) این نتیجه به دست آمد که قسمتی از ذوق زیبایی شناختی فردوسی به علت طبقه اجتماعی اوست و طبقه دهقان وی را در فراگیری آموزه هایی توانمند کرده است که در ذوق و قریحه او تأثیرگذار است. همچنین نقش عادت واره های او در میدان فرهنگی زمان مورد بحث، او را به سمت آموزه های ادبی و علمی ایران که نقش در هویت ایرانی دارد می کشاند و بنابراین کنشی (استراتژی ) در پیش می گیرد که همانا سرایش شاهنامه است.