مقدمه: هماهنگی با تحولات آینده و ایجاد تغییرات مثبت همگام با آن از اهداف مهم نظام های آموزشی از جمله مراکز تربیت معلم می باشد. هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل پارادایمی و مدل مفهومی تربیت معلم آینده در نظام آموزشی ایران بود. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل اعضا هیات علمی، معلمین و کارشناسان در زمینه تربیت معلم می باشد که شیوه انتخاب آنها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است. در مجموع با 31 نفر مصاحبه شد،که شامل 10 نفر معلم، 12 عضو هیات علمی و 9 کارشناس بودند. یافته ها: داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد،که در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت. شرایط علی(انتظارات آشکار و پنهان)، مقوله کانونی(منابع انسانی، تعاملات در فراگیری اثر بخش، برنامه درسی مبتنی بر آینده پژوهی)، راهبرد (فردی، مشارکتی،آموزشی)، عوامل زمینه ای (زمان مطلوب، محتوای تاملی و نظام ارزیابی توسعه یافته)، شرایط مداخله گر(ابعاد سازمانی و روانشناختی ) و پیامدها (شایستگی آموزشی، سازمانی و ارزیابی). نتیجه گیری: مدل به دست آمده، فرایند نوآوری و اعمال تغییرات سودمند در تربیت معلم فعلی وترسیم َتربیت معلم مطلوب درآینده را منعکس می نماید. برای به دست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرورخبرگان غیرشرکت کننده در پژوهش استفاده شد. در پایان بر مبنای یافته ها و نتایج به دست آمده، رهنمودهایی برای عملی شدن مدل و تعالی مراکز تربیت معلم آینده ارائه شده است.