رهیافت های یکپارچه در علوم شناختی می کوشند بین سازه های مختلف در نظریه های گوناگون ارتباط برقرار کنند و آن ها را در یک چهارچوب مفهومی مشترک بازتفسیر کنند. در این پژوهش با استفاده از مفهوم سطوح پردازشی، چهارچوب یکپارچه ای جهت تفسیر نظام مند نتایج به دست آمده از آزمون های شناختی پیشنهاد و ارزیابی شده است. برای برقراری ارتباط بین پردازش سطح معنایی با دیگر سطوح، ابتدا سطوح پردازشی شناخت بر اساس حجم اطلاعاتی که از محرک بازنمایی و پردازش می کنند به سه دسته ویژگی محور، معنایی و مفهومی تقسیم شده اند و سطح پردازشی معنایی، ارتباط دهنده ی سطح پردازشی ویژگی-محور و سطح پردازشی مفهومی در نظر گرفته شده است. برای ارزیابی کمی ساختار این مدل، 207 شرکت کننده با اختلال در پردازش محرک های هیجانی از کلینیک های روان شناختی شهرستان مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. چگونگی کارکرد شبکه شناختی شرکت کنندگان به وسیله پرسشنامه افسردگی بک، آزمون فاصله معنایی، آزمون روانی تولید کلام و آزمون های رایانه ای جستجوی نقطه هدف، استروپ، آزمون تداعی ضمنی و مرتب سازی کارت های ویسکانسین سنجیده شد. در مدل پژوهش، پرسشنامه و آزمون های اجرا شده به عنوان متغیر پیش بینی کننده و سطوح سه گانه پردازشی به عنوان متغیر های میانجی سازمان دهی شدند و داده های پژوهش از طریق مدل معادله ساختاری و با رویکردی اکتشافی تحلیل گردید. بهترین مدل برازش شده، تقسیم بندی سه سطحی داده های پژوهش را تایید کرد و در این مدل ضریب مسیر ارتباط مراحل معنایی و مفهومی پردازش 4/0 بدست آمد. این نتایج پیشنهاد می کنند که پردازش شناختی ویژگی محور، معنایی و مفهومی با مکانیزم های متفاوتی انجام می شوند و آزمون های شناختی برای ارزیابی کارکرد های شناختی در هر سطح با توجه به حجم اطلاعاتی محرک های استفاده شده، باید با آزمون های انجام شده در همان سطح مقایسه شود. در مطالعات پیشین ارتباط بین نمره آزمون تولید کلام و شدت نشانگان افسردگی بک اغلب بحث برانگیز بوده است. با بکارگیری مفهوم سطوح پردازش، درباره ارتباط این دو متغیر و دلایل متفاوت بودن نتایج مطالعات قبلی بحث شده است.