پژوهش حاضر می کوشد غزل نخست دیوان اشعار حافظ را از دیدگاه نقد فرمالیستی و ساختارگرایانه مورد ارزیابی قرار دهد. مقصود آن است که با استفاده از روش تحلیلی - توصیفی و مبانی زبان شناسی نشان دهیم که چگونه عناصر و اجزای به هم پیوسته یک غزل در القای معنی و در حاضر نمودن عناصر غایب تأثیرگذارند. در این نوشتار با نگاه فرمالیستی به اصل توازن، یعنی تکرارهای آوایی، هجایی، و واژگانی توجه شده است تا خواننده دریابد که چگونه می توان از طریق شناخت موسیقی آوایی و معنوی غزل، دریچه های روشنی را به سوی معنی و مضمون گشود. در بررسی ساختاری نیز ضمن توجه به بحث تقابل ها، بر حضور عناصر غایب در متن ادبی و نقش خواننده به عنوان آفرینشگر ثانوی تمرکز شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، متونی قابلیت بررسی فرمالیستی و ساختاری دارند که خالق اثر از نقش فرازبانی و ادبی زبان بهره برده باشد. بررسی غزل حافظ از دریچه صورت و ساختار، ضمن اینکه ما را به قلمرو زیباشناختی شعر او نزدیک می کند، از کلی گویی های بدون استدلال نیز دور می سازد.