در میان شاعران عارف مسلک عصر صفوی، رضی الدین آرتیمانی به سبب آفرینش ساقی نامه شهرت ویژه ای دارد. از یک سو، مضامین عرفانی و از سوی دیگر اندیشه های مذهبی و ارادت وی به تشیع، آراء و نظرات او را قابل تأمل کرده است. هدف مقاله حاضر آن است تا نشان دهد ابژه می علاوه بر کارکرد متداول آن، در ساقی نامه وظیفه مضاعفی ایفا می کند. می و وابسته های آن بیانگر بسیاری از معانی و پیام های فرهنگی اجتماعی و سیاسی است. بررسی دلالت های ضمنی و پنهان آن می تواند برخی از مسائل نهفته در فرهنگ آن دوره ایران را روشن سازد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و تأمل در تک تک ابیات ساقی نامه به بررسی تأثیر ایدئولوژی حاکم بر سروده آرتیمانی خاصه می و متفرعات آن پرداخته است. نتایج حاصل نشان داد که آرتیمانی به دلیل همراهی با دستگاه شیعه پرور صفوی علاوه بر کاربرد معانی رایج می، تلاش کرده با اندک تغییر ماهیت، رویکرد و رنگ مذهبی نیز بدان ببخشد. وی برای تصویر اندیشه منحصر به فرد خود نه مانند صوفیان افراطی و نه مانند فقیهان متعصب عمل کرده بلکه با ایجاد تعادل بین ماده و معنا، دنیا و آخرت به نوعی از عرفان متعادل شیعی دست یافته است. او از یک سو در خلسه مستی هوشیاری و از سوی دیگر در پی نجات مخالفان یعنی شیخان و زاهدان ریایی از جهل و مستی بی خبری بوده است. درک این رهیافت اهمیت نگرش آرتیمانی را به عنوان یک شاعر عارف در عصر فرقه بازی ها و افراط گرایی ها نشان می دهد و شعرش را قابل اعتنا می سازد