نقّاشی و شعر به عنوان دو هنری که ارتباط نزدیکی با اندیشه ها و علایق فرد دارند، انعکاسی از باورهای مذهبی رایج و نمادهای مربوط به آن هستند. نقاشی و شعر هر دو از یک سرچشمه و یک منبع سیراب گشته اند و بر تفکّرات و اندیشه های صاحب اثر منطبق اند. سهراب سپهری شاعر و نقاش دوره معاصر دارای سبک خاصی است که آثار او را از دیگران متمایز می سازد. مسئله ای که می توان مطرح کرد چگونگی انعکاس باورهای فرهنگی و اندیشه های عرفانی موجود در نقاشی های سهراب سپهری است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوا به دنبال واکاوی سبک موجود در نقاشی های سهراب سپهری است. یافته های پژوهش حاکی از این است که سپهری در نقاشی های خود از اندیشه های عرفانی از جمله عرفان اسلامی و ذن بودیسم بهره جسته و آثار وی تحت تأثیر سلوک ذن می باشد. اغلب هنرمندانِ عارف مسلک از جمله سپهری به طبیعت که یکی از جلوه های آشکار خلقت هستی است، توجه بسیاری داشته اند. سپهری خداوند را کنار کاج بلند و لای شب بوها می بیند و احساس می کند. همچنین آثار سپهری دارای بن مایه های هنری و معنایی جهانی بینی عرفان از جمله عرفان اسلامی است. به طور کلی می توان چنین گفت که در ترکیب بندی و نحوه ترسیم نقاشی های سپهری اندیشه های عرفانی و سلوک ذن بودیسم به شدت تأثیرگذار بوده اند. همچنین وجود نمادهای سمبلیک عرفانی و ذن بودیسمی از جمله کوه، درخت و... در نقاشی های سپهری نشان دهنده طبیعت گرایی سپهری می باشد که خود یکی از اندیشه های عرفانی و اصول ذن بودیسم می باشد. اهداف تحقیق 1. بررسی تأثیر اندیشه ذن و عرفان اسلامی بر ترکیب نقاشی های سهراب سپهری. 2. بررسی جنبه های نمادین عناصر طبیعت در نقاشی ها ی سهراب سپهری با توجه به اندیشه ذن بودیسم و عرفان اسلامی. سؤالات تحقیق 1. اندیشه ذن بودیسم و عرفان اسلامی چه تأثیری بر ترکیب بندی نقاشی های سهراب سپهری داشته است؟ 2. با توجه به اندیشه ذن، جنبه های نمادین عناصر طبیعت در نقاشی های سهراب سپهری چیست؟