پژوهش حاضر با هدف دست یابی به «پیامدهای واگذاری شرط توکیل در طلاق از جانب مردان» به منزله ی یک پدیده ی اجتماعی انجام شده است. داده های مورد نیاز این پژوهش با رویکرد کیفی و تکنیک مصاحبه نیمه-ساختاریافته گردآوری و با روش تحلیل مضمون تحلیل شده است. با توجه به ملاحظات نظری، واگذاری وکالت مرد در طلاق تمام ابعاد حیات آنان را تحت الشعاع خویش قرار داده، ضمن اینکه می تواند مثبت یا منفی تلقی گردد. بسترهای درخواست اخذ شرط از منظر مصاحبه شوندگان حقوقی، فرهنگی اجتماعی بوده و براساس یافته-های تحقیق، کارشناسان عواملی مانند اطاله دادرسی قضایی، برداشت فمینیستی، شکل گیری منیّت در زندگی، ناکامی های حقوقی، قدرت طلبی، بی اعتمادی اجتماعی، ضرورت های اجتماعی، بزرگ منشی متظاهرانه، ناامنی روحی و خودتنظیمی در زندگی را از جمله بسترهای شکل دهنده این پدید می دانند. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که پیامدهای مثبت معطوف به مردان از دیدگاه کارشناسان، واگذاری شرط در ازای بذل مهریه که دِین مرد تلقی می گردد، بسیاری از مشکلات را حل می نماید. همچنین آثار منفی معطوف به مردان، فروگذاری تعهد اقتصادی، اقتدارزدایی خاموش، تله رهاشدگی، مخفی کاری و تظاهر اخلاقی، ناامنی روانی و محدودیت بخشی است.