این پژوهش مقوله ناسزا را بر مبنای داده های پیکره ای در زبان های فارسی و انگلیسی بررسی می کند. در اینجا از مفهوم زباهنگ برای اشاره به رابطه دو سویه زبان و فرهنگ استفاده می شود. بررسی ناسزا می تواند به روشن تر شدن رابطه میان زبان و فرهنگ کمک کند، خاصه اینکه در دو زبان بررسی شود. به منظور انجام چنین تحقیقی از داده های زبانی رمان دایی جان ناپلئون اثر ایرج پزشک زاد و ترجمه انگلیسی آن اثر دیک دیویس استفاده شده است. دلیل انتخاب ترجمه انگلیسی نیز این است که رفع و پرداختن به یکی از دغدغه های اصلی جامعه شناسان زبان بررسی تفاوت های فرهنگی جوامع است که ترجمه از یک زبان به زبان دیگر امکان این بررسی را فراهم می آورد؛ چراکه مترجم تا اشراف به مفاهیم فرهنگی در پس ناسزاها نداشته باشد به خوبی از عهده ترجمه بر نمی آید و بررسی تطبیقی دو نمونه زبانی نشان می دهد که چه تفاوت هایی در این زمینه قابل مشاهده است. در این پژوهش کمی و کیفی برای هر کدام از موارد، علاوه بر ارائه بسامد وقوع، تحلیلی فرهنگی به شیوه کیفی هم ارائه شده است. الگوی مورد نظر این پژوهش الگوی SPEAKING هایمز (1967) است که براساس آن انگیزه افراد برای ادای ناسزا با توجه به ملاحظات فرهنگی قابل توضیح است و تفاوت های زبانیِ ناشی از تفاوت های فرهنگی را تبیین می کند. این الگو انتخاب شده است تا به محقق این امکان را بدهد تا کارکردهای ناسزا را در زبان فارسی ارائه کند. این پژوهش می تواند به راهکارهایی برای ارائه معادل های ترجمه ای بهتر و دقیق تر از متون معاصر فارسی به زبان انگلیسی منجر شود. تحلیل داده های این پیکره نشان می دهد ناسزاها در برخی حوزه های مفهومی (حیوانات، ظواهر و اعضای بدن، صفات انسانی و ویژگی های شخصیتی، فهم و شعور و جنبه های عقلانی، آبرو و شرم و حیا، ناموس، اصل و نسب و پدر و مادر) شکل می گیرند و توهین های جنسی که پاکدامنی فرد یا کسانش را هدف می گیرد به دلایل فرهنگیِ قابل توضیح، پرکاربردترند. یافته های تحقیق نشان می دهند که هدف از زباهنگ ناسزا بیان تحقیر، بیان ترحم به گونه ای منفی، طعنه، پرخاش، عصبانیت و حتی آرزو و تمنای منفی است که با نفرین هم ارتباط دارد.