از پیدایش پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای قدرتهای اتمی با بی توجهی به دو رکن «خلع سلاح» و «انتقال فناوری صلح آمیز هسته ای» ضمن حفظ زرادخانه های خود، با اعمال فشار به سایر کشورها تنها بر ب ُعد «عدم اشاعه» تمرکز نموده و پیمان را با چالش های جدی مواجه ساخته اند. از سوی دیگر برخوردهای تبعیض آمیز به اختلاف نظر میان اعضای پیمان منجر شده و کلیت رژیم منع اشاعه را با خطر روبرو ساخته است. لذا برخی تحلیلگران با نگرانی نسبت به حفظ مشروعیت پیمان به دنبال راه حلی برای بقای این رژیم هستند. از این رو، مقاله حاضر با روشی تحلیلی- توصیفی برآن است با رویکردی انتقادی ضمن بیان ماهیت، اهداف و ارکان اصلی پیمان، به معرفی مزایا، معایب و چالش های پیش رو پرداخته و بررسی نماید که آیا عدم توازن در توجه یکسان به ارکان سه گانه پیمان در نهایت به زوال آن منتهی خواهد گردید یا همچنان امیدی به بهبود و گسترش این رژیم وجود دارد؟ نتایج این تحلیل نشان می دهد با وجود عدم کسب موفقیت در خلع سلاح قدرت های هسته ای، به دلیل عواقب سنگین نبود پیمان، بعید به نظر می رسد با چشم پوشی از برخی دستاوردها، تلاشها جهت اصلاح این رژیم رها شده و درنهایت این موضوع به فروپاشی تدریجی پیمان بیانجامد.