قرن ها مصونیت دولتها و مقامات آنها به صورت مطلق بوده و شامل تمامی مقامات عالی رتبه و همه اعمال آنها می شد. در نیمه قرن بیستم این نظریه که نبا ی د به مقامات عالی رتبه دولتی اجازه داد برخوردار از وضع یتی خاص باشند، مطرح شد دکترین مصونیت محدود حامی این بود ک ه مقامات عا لی رتبه به هنگام ارتکاب جنایات بین المللی، نزد محاکم بین المللی مصونیت ندارند. در سالیان اخیر و باتوحه به اینکه بی کیفری تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی می باشد، با افز ایش اعمال صلاحیت جهانی توسط برخی کشورها روبرو بودیم و بالتبع قابلیت اعمال صلاحیت کیفری خارجی که در مواردی در تعارض با اصل مصو نیت مقامات دولتی قرار می گرفت . موضوعی که به بررسی آن خواهیم پرداخت. در این خصوص برخی معتقدند که با وجود خلاهایی حقوقی که امکان اعمال صلاحیت محاکم بین المللی نسبت به مقامات دولتی مرتکب جرایم بین المللی به نحو عملی ناممکن ساخته، برای پرکردن این خلاء، باید دامنه مصونیت را محدود نموده و امکان اعمال صلاحیت کیفری محاکم خارجی بر مقامات را پیش بینی نمود. در بررسی این موضوع که آیا در رویکرد حقوق بین الملل نسبت به مصونیت مقامات عالی رتبه دولتی در نزد محاکم دولتهای دیگر تغیی ری رخ داده است، باید به مهمترین دغدغه موجود یعنی تقابل مصونیت مقامات رسمی و قواعد آمره حقوق بین الملل پرداخت. پاسخ به این سئوال که آیا مقامات دولت ی متهم به ارتکاب برخی از جرایم بین المللی می شوند می توانند به مصونیت خود در نزد محا کم دولتها ی دیگر استناد کنند؟روشن کننده تحول یا ایستایی حقوق بین الملل در این زمینه است.