انقلاب اسلامی ایران در کنار دو عامل سیاسی و بین المللی، بر بستر باورهای ایرانی پدید آمد. باورهایی که ایرانیان را گاه به تغییر نظام سیاسی وا می دارد . اینکه چرا ایرانیان در برابر استبداد شاهی می ایستند ولی در درون خانواده برخی از ایرانیان ، پدر در حال حکمرانی مطلق است. زنان برای حقوق خود می جنگند ولی از یاد می برند که حقوق بشر نه برای زنان و نه برای مردان بلکه برای همه افراد بشر آمده است. آزادیخواهان برای آزادی به زندان می روند ولی پس از زندان و با کسب قدرت مخالفان خود را درون همان زندان ها محبوس می کنند. نگارنده بر این باور است که دیدگاه ها و رویه های حقوق بشری ایران بیشتر از مدار ثابتی پیروی می کند. این مدار ثابت از اندازه های خرد و کوچک (فامیل) به سمت اندازه های کلان (ملی) در حرکت است. مداری که برگرفته از خویشاوندی گرایی، بومی گرایی، محلی گرایی، همشهری گرایی، هم استانی گرایی و ملی گرایی است. در این راستا پرسش کلیدی ذیل مطرح می شود: دیدگاه ها و رویه های حقوق بشری پس از انقلاب اسلامی چیست؟ فرضیه مورد آزمون اینکه: حقوق بشر همواره تحت الشعاع حق برای خودم از جنس هر چه که به خودم برگردد می شود و این امر به تالی فاسد تناقض در حقوق بشر می انجامد .این پژوهش تلاش دارد تا علل و عواملی که در دوری ایرانیان از حقوق بشر جهانشمول و ماندگاری متناقضانه در قطب حقوق بشر و قطب خود خواهی های ایرانی نقش دارند را مورد بررسی قرار دهد.