شخصیت به عنوان مهمترین عنصر داستانی از گذشته تا به حال دارای دگرگونی های مهمی از نظر ویژگی ها و نحوه معرفی در داستان شده است. در ادبیات پس از مشروطه، داستان کوتاه با حضور شخصیت های واقعی و نه قهرمانان افسانه ای شکل گرفت و نویسنده ها اشخاص داستان خود را از میان مردم عادی برگزیدند و دگرگونی مهمی در داستان پردازی پدید آوردند. در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد، سه داستان میرزا، ویلان الدوله و آفتاب لب بام از نظر شخصیت پردازی مورد بررسی قرارگرفت. با بررسی این داستان ها، به این نتیجه رسیدیم که علوی و جمال زاده شخصیت ها را به واسطه توصیف معرفی کرده اند ولی آل احمد از تکنیک های دیگری همچون کنش و گفت وگو استفاده می کند. همچنین شخصیت های آل احمد برای خواننده آشنا تر از شخصیت های علوی و جمال زاده هستند. علوی شخصیتی سیاسی خلق کرده است که دارای پیچیدگی رفتاری است و از نوع تیپیک محسوب می شود، ویلان الدوله جمال زاده را هم می توان نمادی از افراد آواره و سربار دانست، اما شخصیت های آل احمد ساده هستند. نتیجه دیگر این است که شخصیت میرزا و شخصیت های آل احمد به جز مادر خانواده ایستاست ولی ویلان الدله جمال زاده و مادر داستان جلال پویا هستند.