تقابل ها که در دو سطح واژگانی و معنایی نمود می یابند، این امکان را برای خالق اثر اندرزی فراهم می آورند تا با ایجاد فضای مقایسه ای، زمینه های لازم را برای افزایش درک مخاطب فراهم آورد. در میان ادیبان فارسی زبان، مولانا با تکیه بر قابلیت های تقابل واژگانی و معنایی، مهم ترین اندیشه های اندرزی و عرفانی مورد نظر خود را در مجالس سبعه و فیه مافیه تشریح کرده و موفق به ایجاد قاعده دو قطبیِ اخلاق/ ضد اخلاق شده است. در این مقاله، اشعار به کار رفته در این دو اثر منثور، بر پایه نظریه تقابل های دوگانه و روش توصیفی و تحلیل محتوا بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مولانا به تناسب مخاطبان خود که غالباً از اقشار سطح پایین جامعه بوده اند، از تقابل های تعلیمی واژگانی بیشتر استفاده کرده است؛ چراکه برای درک آن، نیاز به دانش چندان بالایی نیست. او در این سطح، به تقابل میان آن سرا/ این جهان؛ جوهر/ عرَض؛ خلوص/ نفاق؛ خدابینی/ خودبینی؛ هوشیاری/ غفلت؛ خودسازی/ نفس گرایی؛ انعطاف پذیری/ عدم انعطاف پرداخته است. در قلمرو تقابل های معنایی نیز، به مورادی چون: عمل نیکو/ عمل بد؛ علم و خردورزی/ جهل و بی خردی؛ توکل بر خدا و تدبیر او/ عدم توکل به خدا و تدبیر او؛ سرای باقی/ سرای فانی؛ دادورزی/ ستمکاری اشاره شده است.