کنایه یکی از مهمترین و تأثیر گذارترین عنصرهای زیبایی سخن است که اکثر شاعران به آن توجه داشته و به تناسب سخن خود از آن بهره ی کافی برده اند .یکی از این شاعران حسین منزوی است او که خود، به خوبی زبان را می شناسد و با زبان نرم و لطیف شعرش دل و جان مخاطبش را تسخیر می کند، برای ارتباط بیشتر با خواننده ،کنایه را نیز به طرز ماهرانه ،به خدمت کلام می گیرد . در بررسی غزلیات منزوی،به این نکته پی می بریم که او سنت های بومی و کهن و آداب و رسوم و باورهای عامه را خوب می شناسد و با استفاده از آن ها و آمیختن این باورهای دیرینه ی کهن سرزمینمان ،با زبان امروزی توانسته کنایه های بسیار زیبایی خلق کند که نه تنها به پیچیدگی کلامش منجر نشده ؛بلکه زبان گیرا و دلنشین او را مردم پسندتر ساخته است . جان مایه ی کنایه های منزوی ،مسایل سیاسی و اجتماعی و عاطفی و در مواردی مربوط به زندگی روزمره است که برخی از فرهنگ گذشته وام گرفته شده و برخی دیگر مربوط به فرهنگ معاصر است . این مقاله می کوشد تا زاویه ی از زوایای کنایات منزوی را که با اندام های بدن پیوند دارد واکاوی نماید .