این مقاله سعی در تبیین این موضوع دارد که حکیم ناصرخسرو، در بیان دیدگاه های اخلاقی خود، که نمود آن ها را بیش از همه در اندرزهای وی می توان دید، از آموزه های اخلاقی زردشتی تأثیر پذیرفته است. تأثیرپذیری وی از ادبیات فارسی میانه و آیین زردشتی، محدود به اندرزهای اخلاقی نبوده است، بلکه رسوب این مضامین در کنه ضمیر وی، در ساختار زبانی و فکری آثارش نیز نمود یافته است. در این پژوهش، با توجه به ضرورت بررسی تأثیر زبان و ادبیات پهلوی بر آثار شاعران و نویسندگان قرون نخستین اسلامی و اهمیت این تأثیر در خوانش و تحلیل دقیق تر متون دوره اسلامی و با توجه به این که نفوذ زمینه های فکری و زبانی ادبیات فارسی میانه در آثار دوره اسلامی اغلب توسط پژوهشگران نادیده گرفته شده است؛ به بررسی تطبیقی اندرز های حکیم ناصرخسرو و متون اخلاقی زردشتی با تکیه بر متن کتاب ششم دینکرد، که در واقع چکیده اندرزنامه های زرتشتی است، پرداخته شده و با تحلیل شباهت های این دو اثر در دستگاه فکری و فلسفی و در بیان دیدگاه های اخلاقی، به این نتیجه دست یافته ایم که حکیم ناصرخسرو، در سرایش اندرزها، تحت تأثیر و وامدار ادبیات و آیین زردشتی بوده است.