صوفیه همانند سایر آموزه هایشان که مبتنی بر وجود جهانی ورای جهان ظاهر است، برای دین نیز ظاهر و باطن قائل اند. از دید آنان ظاهر دین بدون باطن آن( معرفت شهودی) تنها پوسته ای بی ارزش است که صاحبش را به مقصد و مقصود نمی رساند. در کلام دینی ایشان همواره ظاهر و باطن، اصول و احکام و نظر و عمل به هم آمیخته است. آنها معنای حقیقی دین را یقین شهودی و خدمت به خلق می دانند و مخصوصا بر این جنبه ی دوم( خلق) بیشتر تاکید می کنند. در این نوشتار برآنیم که چهره ی حقیقی دین و دین داری را در نخستین متون نثر صوفیه نشان دهیم. برای انجام این پژوهش بر اقوال و آثار فارسی پنج تن از بزرگ ترین عارفان قرون دوم تا پنجم هجری تکیه داشته ایم: بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، ابوسعید ابوالخیر، امام محمد غزالی و عین القضات همدانی.