در این مقاله کوشش بر آن است با بهره گیری از روش اسکارپیت در جامعه شناسی ادبیات ، مسائل اجتماعی بازتاب یافته در دیوان کلیم کاشانی تبیین و تشریح شوند ؛ در این راستا دیوان کلیم در فرایند سه گانه ی تولید ، توزیع و مصرف ادبی بررسی شده است؛ نتایج این بررسی حاکی از آن است که تغییر مذهب از تسنن به تشیع و رفاه اقتصادی ، به عنوان عمده ترین تحولات عصر صفوی ، بر شعر کلیم و به طور کلی بر ادبیات عصر صفوی تأثیر فراوانی داشته اند. این مسائل در بیرون آمدن شعر از دربار و گسترش آن در میان عوام مؤثر واقع می شوند و پس از آن ، شعر این عصر دستخوش دگرگونی هایی می شود؛ زبان شعر تحت تأثیر شعرسرایی خیل عظیم شاعران تازه کار و بهره گیری ایشان از زبان مردم کوچه و بازار دچار تغییراتی می گردد؛ وفور لغات و اصطلاحات عامیانه و کاهش کیفیت سطح زبانی شعر از آن جمله است. عمده ترین شیوه ی توزیع ادبی در آن عصر، شیوه ی توزیع قهوه خانه ای است که به مصرف ادبی به شکل شنیداری می انجامد و زمینه ساز سرقت ادبی و گاه توارد می شود؛ شعر کلیم نیز آن چنان که خود معترف است ، از توارد در امان نبوده است. اوضاع نادلخواه وطن ، شرایط نامساعد قشر هنرمند در جامعه ی عصر صفوی و ... از دیگر مسائلی هستند که به شکل اقماری ، در بررسی دیوان کلیم به شیوه ی اسکارپیت رخ می نمایانند.