ژاک لاکان روان پزشک معروف فرانسوی است که در آثارش علاقه ی خود را به فلسفه و ادبیات ابراز کرده است. او نفسِ انسانی را متشکل از سه نظمِ مهمِ روانی با نام های خیالی، نمادین و واقع می داند. وی معتقد است که ساختارِ ضمیر ناخودآگاهِ انسان همانند ساختارِ زبان عمل می کند. به عقیده ی لاکان، زبان ترکیبی از دال ها و مدلول ها است. یکی از نکات اساسی در نظریات لاکان حضور احساسات و عوامل منفی چون بیگانگی، پرخاشگری، ناامیدی، فقدان و غیره است. این گونه احساسات از مرحله ای آغاز می شوند که لاکان آن مرحله را آینه ای می خواند. مرحله ی آینه ای هنگامی رخ می دهد که کودک خود را درون آینه می بیند و پی می برد که مستقل از وجود مادر است. آثار بر جای مانده از این مرحله تا آخر عمر، بر روی ذهن انسان ها که در تعریف لاکانی، سوژه خوانده می شوند، ادامه یافته، همه ی آنها را تبدیل به یک روان نژند می کند. اگر مشکلات زندگی بر یک فرد فشار وارد کند، آن فرد برای فرار از واقعیت ممکن است زندگی در توهم و دور از زندگیِ معمولِ اجتماعی را ترجیح دهد. در این مقاله تلاش بر این است که شخصیت های موجود در نمایشنامه ی «از پشت شیشه ها» اثر اکبر رادی به مثابه ی سوژه ی موردِ بحثِ فلسفیِ تعریف شده توسط لاکان قرار گیرند. تحلیل دیالوگ های موجود در این اثر بیانگر حضور عواملی است که ثابت می کنند که این شخصیت ها از مشکلات ذهنی چون بیگانگی، نا امیدی، پرخاشگری و فقدان در عذابند، بنابراین به واسطه ی دوری از اجتماع، با کتاب خواندن، و کتاب نوشتن از واقعیت می گریزند و در پشت شیشه ها، دنیایی متفاوت را برای خود ایجاد می کنند.