در جمعیت های انسانی آمیختگی های قومیتی و همزمان با آن آمیختگی های فرهنگی به وفور رخ داده است. میزان مهاجرت بین دو جمعیت، تابعی از فاصله جغرافیایی بین آنهاست. از سوی دیگر نیز شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جمعیت های نزدیک به هم، بسیار به هم شباهت دارد. انتظار می رود که روایت های مختلف یک داستان عامیانه به هم شباهت داشته باشد. به منظور بررسی درستی این فرضیه، در پژهش حاضر به بررسی فنتیکی 37 روایت از داستان عامیانه «سنگ صبور» در جمعیت های ایران و یک روایت از افغانستان پرداخته شد. در روایت های مورد استفاده مجموعا 40 ویژگی که برخی بیش از دو سطح داشتند استخراج شد. پس از تبدیل آنها به ویژگی های دو حالتی (صفر و یک)، در مجموع 53 ویژگی دو حالتی بدست آمد. اطلاعات وارد نرم افزار آماری SPSS شد. خوشه بندی روایت ها با استفاده از «فاصله اقلیدسی» و آنالیز «پیوستگی درون گروه ها» انجام شد. همبستگی فاصله های جغرافیایی و اقلیدسی معنی دار می باشد (r=+0.197, df=701, P<0.001). با توجه به کوچک بودن شدت همبستگی، فاصله جغرافیایی نمی تواند توجیه کننده تفاوت های بین روایت ها باشد. روایت های مورد مطالعه در دو خوشه مجزا قرار گرفتند. خوشه اول تعداد 28 روایت و خوشه دوم 10 روایت را در خود جای داده است. خوشه اصلی دوم شامل 10 روایت است. روایت های خوشه های اصلی تفاوت عمده ای بویژه در ماجراهای ابتدای داستان با یکدیگر دارند. در تمامی روایت های خوشه اول، «پیشگویی» می شود که «قهرمان داستان» در آینده با مشکلات زیادی روبرو خواهد شد، در حالیکه در 9 مورد از ده روایت خوشه دوم، اشاره ای به پیشگویی برای آینده قهرمان داستان نشده است.