هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجیگرانه انگیزش پیشرفت در رابطه وظیفه شناسی با عملکرد نقش و فرانقش بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداری دانشگاه شهرکرد بود که از بین آن ها 157 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های انگیزش پیشرفت ( هرمنس، 1970)، وظیفه شناسی (کاستا و مک کرا، 1992)، عملکرد نقش (پاترسون، 1963) وعملکرد فرانقش (لی و آلن، 2002) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که و ظیفه شناسی و انگیزش پیشرفت با عملکرد نقش و فرانقش دارای رابطه مثبت ومعنادار (p<0/01) هستند. علاوه براین، مدل ارائه شده دارای برازش کامل بود و نتایج مدل سازی معادله ساختاری نشان داد که وظیفه شناسی برانگیزش پیشرفت و انگیزش پیشرفت برعملکرد نقش و فرانقش تاثیر مثبت و معنادار دارد (p<0/01). با توجه به یافته های پژوهش، انگیزش پیشرفت به عنوان میانجیگر کامل توانست رابطه وظیفه شناسی با عملکرد نقش و فرانقش را میانجیگری کند. بنابراین، می توان چنین نتیجه گیری نمود که، وظیفه شناسی از طریق انگیزش پیشرفت سبب افزایش عملکرد نقش و فرانقش می گردد.