آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۷

چکیده

پژوهش حاضر با هدف اصلی بررسی رابطه ی تئوری ذهن با هیجانات منفی(اضطراب، افسردگی، استرس) با میانجیگری راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان انجام شد. جامعه آماری کلیه والدین کودکان استثنایی مراکز روزانه ی توانبخشی جسمی، حرکتی، ذهنی، شهر مشهد در سال 97-1396 بود. نمونه ای با حجم 196 نفر براساس جدول کرجسی و مورگان با روش دردسترس انتخاب شد. پرسشنامه های پژوهش، نظم جویی شناختی هیجان، آزمون ذهن خوانی از طریق تصویرچشم و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس بود. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج همبستگی نشان داد که تئوری ذهن با اضطراب و افسردگی همبستگی منفی معنادار دارد ولی رابطه معنادار با استرس تاییدنشد. و با راهبرد ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان(ملامت دیگران) همبستگی منفی معنادار دارد و با سایر راهبردهای ناسازگارانه رابطه تایید نشد. و با راهبردهای سازگارانه نظم جویی شناختی هیجان (تمرکزمجددمثبت، دیدگاه گیری) رابطه مثبت معناداردارد. با سایر راهبردها رابطه تاییدنشد. راهبردهای ناسازگارانه (ملامت خویش، ملامت دیگران، نشخوارفکر، فاجعه سازی) با اضطراب، افسردگی، استرس رابطه مثبت معناداردارند و راهبردهای سازگارانه (تمرکزمجددمثبت، دیدگاه گیری) با اضطراب، افسردگی، استرس رابطه منفی معناداردارند و راهبردهای ارزیابی مجدد با استرس و پذیرش با افسردگی، همبستگی منفی معنادار دارند. نتایج تحلیل مسیر نشان دادکه الگوی پیشنهادی نقش واسطه ای نظم جویی شناختی هیجان در ارتباط تئوری ذهن باهیجانات منفی از برازش خوبی برخورداراست و راهبردهای ملامت دیگران، دیدگاه گیری، تمرکزمجددمثبت علاوه بر رابطه ی مستقیم، ارتباط غیرمستقیم و میانجی گر بین تئوری ذهن با هیجانات منفی (اضطراب، افسردگی) دارند. باتوجه به یافته های پژوهش، نتیجه گیری می شود بین تئوری ذهن و هیجانات منفی (اضطراب، افسردگی) رابطه ی منفی معناداروجوددارد. علاوه براین راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (ملامت دیگران، دیدگاه گیری، تمرکزمجددمثبت) نقش واسطه ای دارند. و این گامی نو درراستای تدوین مدلهای نظری پیش بین هیجانات منفی(اضطراب، افسردگی) والدین کودکان استثنایی محسوب می شود.

تبلیغات