از پرسش های بنیادی در باب اخلاق، چرایی پیروی از الزامات اخلاقی است. در پاسخ به این پرسش، سه نظریه هنجاری با تقریرهای گوناگون شکل گرفته است: «فضیلت گرا»، «وظیفه محور» و «نتیجه گرا». نتیجه گرایان هدف اخلاقی زیستن را دستیابی به منفعت می دانند. آنان در پاسخ به این پرسش که چه کسی باید از نتیجه فعل اخلاقی برخوردار شود، دو رویکرد متفاوت را ارائه می دهند: خودگرا (منفعت فردی) و دیگرگرا (تأمینِ منافعِ دیگران). با مطالعه آیات قرآن درمی یابیم که دیدگاه قرآن با خودگرایی اخلاقی سازگار و با مبانیِ انسان شناختی، غایت شناختی و اسلوب های تربیتِ اخلاقی قرآن و نیز با داده های روان شناسی همساز است؛ البته بخش بزرگی از الزام های اخلاقی قرآن مانند انفاق، ایثار، اصلاحِ میان مؤمنان، شفقت، بخشش، صله رحم، حق الناس و ... در ساحت جامعه تبلور پیدا می کند که در نگاهی سطحی، نظریه دیگرگرایی را به ذهن خطور می دهد، ولی با تأمل و ژرفنگری به مجموعه آیات قرآن، آشکار می شود که مهم ترین نقطه اتکای آموزه های اخلاقی قرآن، بهره گیری از خودگراییِ انسان در جهت دیگرگرایی، جامعه نگری و نوع دوستی است و با تکیه بر این اصل طبیعی، بیشترین نیروی پیشران را در وجود مخاطبانش به سمت دیگرگرایی و نوع دوستی برانگیخته است.