ناپدید سازی اجباری اشخاص یکی از جرائم بسیار جدی و در موارد متعدد جنایتی بینالمللی است که عمدتاً توسط دولتها علیه مخالفان انجام میگردد. این پدیده که هم در زمان جنگ و هم در زمان صلح قابلیت ارتکاب دارد، عمدتاً شهروندان را هدف خشونت قرار میدهد و با ایجاد حالت عدم اطلاع و عدم اطمینان از وجود مجنیعلیه، او و خانوادهاش را تحت تأثیر قرار میدهد. بر این اساس در نوشتار حاضر ضمن مفروض قلمداد کردن مفهوم ناپدید سازی اجباری، فرضیه مقاله با رویکردی توصیفی به دنبال اثبات این گزاره است که اگرچه درصد کمتری از قربانیان مستقیم این جرم را زنان و کودکان تشکیل میدهند، لکن بیشترین صدمات و آسیبها را از ارتکاب این جنایت زنان و کودکان متحمل میشوند. درواقع پس از بررسی عملکرد نهادهای قضایی و شبه قضایی بینالمللی اثبات میگردد که ارتکاب ناپدید سازی اجباری اشخاص، به طرز قابلتوجهی قربانیان را از حقهای بشری متعددی ازجمله حق حیات، حق افراد به شناسایی شخصیت حقوقی، حق منع شکنجه و رفتارهای غیرانسانی و حق به دانستن حقیقت محروم مینماید.