فهم معنای واژگان قرآنی، گام نخست و بنیادی در تفسیر قرآن است، چنان که تألیف آثار متعدد در این حوزه از سده های نخستین اسلامی شاهدی بر این مدعاست. یحیی بن سلّام ازجمله قرآن پژوهان سده دوم هجری است که نزدیکی روزگار وی با عصر نزول، اهمیت روش شناسی آثار وی را در حوزه معناشناسی مفردات قرآن مضاعف می کند. بنابراین در مقاله حاضر به بررسی دو اثر وی پرداخته ایم: اثر نخست کتاب تصاریف با موضوعِ وجوه معناییِ واژگانِ قرآنی است، و اثر دوم کتاب تفسیر اوست. این دو اثر سرشار از معناشناسی مفردات قرآنی است. تردیدی نیست که یکی از ویژگی های سنت تفسیری در سده های نخستین اسلامی، سیطره نقل است که در دو اثر پیش گفته به روشنی دیده می شود. بااین حال به نظر می رسد یحیی بن سلام در موارد متعدد خود به معناشناسی واژگان قرآنی پرداخته است. بنابراین هدف مقاله حاضر آن است که با تطبیق و کاربست برخی مفاهیم و اصطلاحات حوزه معناشناسی، به توصیف و تحلیل معناشناسی واژگان قرآنی در دو اثر پیش گفته بپردازد تا روش یکی از متقدم ترین قرآن پژوهان را در این حوزه آشکار کند. این پژوهش نشان می دهد که یحیی بن سلام در تبیین معنای واژگان قرآنی، به «بافت موقعیت»، «ریشه شناسی»، «روابط هم نشینی و جانشینی»، «واژگان هم نویسه»، «شمول معنایی» و «تقابل معنایی» توجه داشته است. همچنین وی در معناشناسی واژگان قرآنیِ متعلق به امور ناملموس، به مفهوم استعاری این واژگان اشاره می کند که یادآور «استعاره های مفهومی» در دانش زبانشناسی است.