آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

رسانه به عنوان واسطی برای انتقال افکار و اطلاعات، مفهومی گسترده است که همراه با تحولات هر دوره، تغییر کرده و به همین دلیل، تعریف واحد و جامعی برای آن وجود ندارد. در هنر معاصر، رسانه های هنری در مواردی ادغام شده، مرزهای آنها محو گردیده و از دل آن ها اشکال جدیدی ظهور کرده اند. پرسش آن است که مخاطب انواع هنریِ جدید، به چه نحوی با آن ها ارتباط برقرار می کند و امر ادراک اثر هنری چگونه میسر می گردد؟ این مقاله با هدف تبیین تحولات ادراک هنر در رسانه های هنری جدید با رویکرد پدیدارشناسی مرلوپونتی، در پی آن است که معنا و جایگاه مفهوم رسانه در هنر را مورد بررسی قرار داده و نشان دهد، جریان های مسلط هنری، چگونه مرزبندی های رسانه ها در هنر را تحت شعاع قرار داده اند. پدیدارشناسی توصیفی، به عنوان رویکرد مقاله، شامل بررسی، تحلیل و توصیف مستقیم رسانه، به نحوی آزاد از پیش فرض های پیشین است. رویکردی که با مشخصه ی عدم تعین هنر معاصر، در تناسب است. این پژوهش یک بررسی توصیفی-تحلیلی از متون و داده هایی است که توضیح دهنده روند تحولِ ادراکِ مخاطب آثار هنری در رسانه های جدید هنری است. نتیجه ی یافته ها، نشان می دهد که با تغییر کارکرد رسانه در هنر، تجربه ی ادراک اثر هنری، امری است که تنها، به واسطه رسانه، میسر نمی شود. رسانه های هنری -که عامل برقراری ارتباط و ادراک هنری بودند- در هنرِ رسانه های جدید، مادیّت زدایی شده اند و مخاطب، با تجربه ی ادراکی خود، اثر را تکمیل می کند.  

تبلیغات