در دنیای امروز تمام ابعاد حیات سازمان ها دستخوش تغییر و تحول شده است اغلب صاحب نظران و نویسندگان معتقدند که سازمان ها درست مانند انسان ها دارای شخصیت و موقعیت هستند و از آن جایی که مدیران برای حفظ و بقای سازمان هایشان تلاش می کنند بنابراین به دنبال آن می باشند تا از طریق یک فرهنگ سازمانی قوی، سرآمد و ممتاز به عنوان سازمان هایی با انعطاف بالا و خلاق معرفی شوند و به سمت نوآوری و کیفیت در رقابت برتر حرکت کنند می توان گفت فرهنگ سازمانی عاملی مهم در رسیدن به توسعه است. این پژوهش نظر روش کیفی است که در ابتدا از روش فراترکیب (متاسنتز) به بررسی و تحلیل منابع مرتبط بافرهنگ پرداخته و سپس با استفاده از تکنیک مدلسازی ساختاری مدل آن طراحی شده است. به منظور خوشه بندی ابعاد فرهنگ نیز از روش MICMAC استفاده شده است. یافته ها نشان داد که چنانچه در مدل ساختاری پژوهش مشاهده می شود الگوی فرهنگ دارای 7 بعد اصلی می باشد که در 6 سطح طبقه بندی شده است سطح بندی مذکور نشان می دهد که از بین ابعاد ساختار سازمانی و مأموریت دارای بیشترین قدرت نفوذ و بعد سازگاری و بعد از آن خلاقیت دارای بیشترین وابستگی هستند