تبیین کیفیت علم الهی به ویژه علم قبل الایجاد، از مسائل مهمّ و دشوار حکمت الهی است. روایات گهربار امامان معصوم (علیهم السلام) در هر دوره ناظر به بیان این معارف عمیق است، که بر اثر بطون معجزنظام خود سبب اختلاف دانشوران در مقصود، از مراتب سطح تا ژرفا شده است. صدرالمتألهین گشاینده باب بدیع در شرح نگاری بر روایات الهیات توحیدی از ائمه اهل بیت (علیهم السلام) است و مخالفان و موافقان را به تکاپو وا می دارد و متأثر از او شرح نگاری بر «اصول کافی» تداوم می یابد. تبیین روایات درباره علم الهی به ویژه کیفیت «علم قبل الایجاد»، از دشواری های مضاعف برخوردار است. برخی تبیین ها بر هیچ مبنای مستحکمی استوار نیست و حذف صورت مسئله را به جای حلّ مسئله نهاده اند. در این راستا تفکیک گراها در تبیین خود به زدودن حیثیت ذات الاضافه از مفهوم علم اقدام و از آن به «علم بلامعلوم» تعبیر کرده اند و آن را عین عبارت موجود در روایات یعنی «عالم إذ لامعلوم» انگاشته اند. این فراز، نخست از امیرمؤمنان و سپس امام باقر و امام صادق و در نهایت از امام رضا (علیهم صلوات الله) نقل شده است. تلاش تفکیکی ها در ردیه نویسی و تحویلی نگری بر تبیین صدرالمتألهین و فربه نمایی نظر خود خلاصه می شود. مقلدان آنان با همین روش به ترویج نظر خود و نقد نظریه رقیب پرداخته اند. جهت فروغ یابی از محتوای این روایات، ادعاهای تفکیک گرایان در این خصوص، مورد واکاوی قرار گرفته است.