آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

دوره 37 ساله پهلوی دوم به لحاظ قدرتِ اعمالِ نفوذ، به دو دوره تقسیم می شود. دوره اول از 1320 تا 1332ش که قدرت متمرکز سیاسی وجود نداشت و مجموعه نهاد سلطنت کمترین نقش را در ایفای حاکمیت داشت. دوره دوم از 1332 تا 1357ش که حکومت توانست به یگانه مرجع قدرت سیاسی تبدیل شود. با توجه به موقعیت جدید، ساختار قدرت سیاسی پهلوی دوم نیز شکل گرفت. این ساختار متمرکز و شخصی بود  و بر ارتش و نیروهای اطلاعاتی، دیوانسالاری، احزاب و درآمد نفت متکی بود و با دو شیوه نظارت – کنترل و سرکوب سعی کرد حاکمیت خود را بر جامعه محقق کند و از این طریق جامعه را تحت کنترل خود درآورد ولی پیامد چنین سیاستی منجر به بدبینی  و بی تفاوتی جامعه نسبت به رژیم شد. این مقاله بر آن است تا تأثیر ساختار قدرت سیاسی پهلوی دوم را در بی اعتمادی و دوری مردم از حکومت و در نهایت بروز انقلاب اسلامی نشان دهد. 

تبلیغات