آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۵

چکیده

«باغ» در فرهنگ و زندگی ایرانی مفهومی بنیادی است؛ ولی امروز به سبب انحطاطی که در سیر تحولات آن به موازات گسترش سلطه جویانه علوم عینی نگر و تسخیر مرجعیت اعتبار توسط آنان رخ داده، دچار سطحی نگری شده و تعابیری چون «فضای سبز» و «محیط زیست» در حرفه های طراحی متداول است. باغ، مفهومی مرتبط با درک و آگاهی انسان از نخستین لایه های آفرینش خود و جهان است به گونه ای که در سیر تحولات فرهنگ فارسی، معنایِ یک «مقام» را بی واسطه تداعی می کرده است. حتی امروز، استفاده از ترکیبی چون «باغ کتاب» و یا «باغ موسیقی» به منظور اشاره به دارای درخت بودن یا فضای سبز داشتنِ مجموعه نیست؛ بلکه بار معنایی آن حاکی از این است که باغ نوعی مقام برای «بزرگ و عالی» نشان دادن مجموعه است.شناخت این «مقام» و عناصر، محیط و روابطی که به سبب تعامل انسان با عالم (طبیعت گزیده) باعث فهمیدن این کیفیت عینی- ذهنی شده، برای رشته های کل نگری چون معماری منظر پژوهشی ضروری است و می تواند به احیا «باغ ایرانی» به جای «فضای سبز» یاری رساند. یکی از منابع ارزشمند و اصیلِ شناختِ مفهومِ باغ به عنوان یک هنر، سایر هنرهای فرهنگ فارسی -که شعر یکی از برجسته ترین نمودهای غنی آن است- می باشد؛ چراکه هنرها در سطوح معنایی اشتراک های فراوانی دارند و دراین بین زبان فارسی مهم ترین عامل حفظِ هویت و انسجام ایرانیان در سیر تحولات تاریخ بوده است. در همین راستا، این مقاله کوششی برای تفسیر هرمنوتیکی مقام باغ در اشعار سعدی به عنوان یکی از قله های منظومه شعر فارسی که هم از جهت «توجه به واقعیت های اجتماعی» و هم از جهت «توجه به غزلیات عاشقانه و صور جمال» شهره است، می باشد. بنابراین پرسش مقاله این است که استفاده از واژه باغ نزد سعدی بیشتر برای توصیفِ صرفِ عینیتِ طبیعت و ظاهر است و یا برای بیانِ اندیشه ها از آن استفاده می شود؟ در اشعار او برای بیان چه اندیشه یا وصف چه حالی بیشتر از واژه باغ استفاده شده است؟ و به کدام عناصرِ باغ برای پرداختن به صحنه سازی و فهم معنایی، بیشتر توجه نموده است؟

تبلیغات