در برداشت نخست، جامعه چینی بسیار پیشرفته تر از جامعه هندی به نظر می رسد. چنین برداشتی ممکن است به کمک چندین شاخص اقتصادی در کنار سرعت بالای توسعه شهری چین نسبت به هند صحیح باشد. این نوشتار تلاش می کند با نگاهی ژرف اندیشانه صحت مسئله را کند و کاو نماید. هدف از این تحقیق، بیان دلایل کیفی و کمی است که موجب می شود پرجمعیت ترین کشور جهان با وجود بر خورداری از رشد شتابان اقتصادی و نظامی در مقایسه با جامعه هندی، جامعه ای به مراتب ناپایدارتر محسوب شود. به نظر می رسد در آینده ای نه چندان دور، با ادامه روند کنونی شاهد افول و حتی از هم گسستگی جامعه به ظاهر مقتدر چین و در مقابل، با ظهور قدرت جدیدی به نام هند روبرو خواهیم شد. بررسی و ریشه یابی دلایل می تواند مبنای مناسبی جهت برنامه ریزی های استراتژیک و کلان در طولانی مدت برای سایر کشورهای جهان به ویژه کشورمان ایران باشد. رویکرد توسعه گرایانه جامعه هندی با وجود سرعت پایین، همه جانبه و متوازن است. در چنین رویکردی این جامعه به دنبال ارتقای سطح کیفیت زندگی بطن جامعه از منظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است؛ ضمن اینکه سایر ابعاد توسعه پایدار همچون توسعه سیاسی و محیط زیستی نیز نادیده گرفته نشده است. جامعه هندی به دنبال کاستن از قشر بسیار فقیر جامعه و تبدیل آن به قشری متوسط اما در مقیاس بالا ست. در مقابل، رویکرد توسعه چینی به دنبال توسعه شتابان و تبلیغاتی است؛ به گونه ای که بسیاری از واقعیات زندگی میلیون ها چینی در پس ویترینی از توسعه ظاهری و سطحی مخفی شده است. اتخاذ چنین رویکرد ناهمگونی در مسیر توسعه، در کنار ویژگی های جمعیتی، اجتماعی و سیاسی چین معاصر، زمینه های لازم برای افول ابر قدرت اقتصادی دنیای امروز را در آینده فراهم آورده است.