نگاه عمومی نسبت به وسایل نقلیه به عنوان یکی از ارکان منظر حرکتِ شهرهای معاصر، بیا نگر این است که تجهیزات مذکور در همه شهرها عناصری کمابیش مشابه اند و تنها به ایفای نقش عملکردی خود ، یعنی جابه جایی در شهر می پردازند . در بیشتر جوامع شهری وسایل نقلیه تنها جنبه عینی داشته و فاقد هرگونه نشانه مؤثر در خوانایی شهر هستند . از آنجا که در هند زندگی شهری با حیات بومی و بدوی درآمیخته و مردم ، هر پدیده ای را از فیلتر بومی گرایی عبور داده و «هندی » می کنند ، این سؤال مطرح م یشود که آیا هند یها توانسته اند حمل و نقل مکانیزه را، به عنوان یکی از ارکان ساختار شهری و در عی ن حال پدیده ای وارداتی، بومی کنند؟ و در صورت مثبت بودن جواب ، در قالب چه الگویی به این مهم دست یافته اند؟ تأمل در نظام حرکت در شهرهای هند ، این فرضیه را مطرح می کند که الگوی وسیله نقلیه ای تحت عنوان «اتو-ریکشا » توانسته با استفاده از ویژگی های فیزیکی خود و تعامل با جامعه ، از چارچوب های عملکردی وسایل نقلیه فراتر رفته و به جایگاه مکانی منظرین برسد . در این نوشتار با انتخاب «اتو-ریکشا » به عنوان نمونه موردی ، تلاش م یشود فرضیه مطرح شده به اثبات برسد . روش شناسی تحقیق ، بر مبنای قرائت و تفسیر منظر حرکت در شهرهای امروز هند استوار است . هرچند هم خوانی ریکشا با نیازهای عملکردی جامعه در پذیرش آن از سوی مردم مؤثر بوده ، ولی جایگاه منظرین آن از انطباق با فرهنگ کسب وکار هندی و تبدی لشدن به مکان کار-زندگی به دس ت آمده است . ورود نشانه های آشنا به ریکشا موجب تغییر کاراکتر آن از ابزاری وارداتی به مکانی متأثر از نشانه های معنادار فرهنگ هندی، و تأثیرگذاری ریکشا در خوانایی شهر هندی شده است .