آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲

چکیده

یکی از شاخص ترین فضاهای منظرین است که نحوه ارتباط طبیعت و محیط مصنوع درآن می تواند تعریف کننده نظام فضایی و ساختاری منظر شود. بستر هند با توجه به ویژگی های خاص طبیعی- اقلیمی و کثرت کم نظیر آیینی- اعتقادی که در جامعه انسانی آن وجود دارد، تأثیرات قابل ملاحظه ای بر نظام و ساختار باغسازی ایرانی که در دوره اسلامی وارد این کشور شده، گذارده است. مطالعه و طبقه بندی بخشی از این تأثیرات که به بیان نحوه تعامل طبیعت و قسمت های مصنوع باغ مقبره های هندی با تأکید بر ابنیه آن می پردازد، هدف اصلی نگارش این مقاله بوده است. باغ ایرانی محلی است برای حضور غالب طبیعت و نمود این حضور در فضای باغ، ادراک حداکثری عناصر طبیعی منظر است. در صورتی که در باغسازی هندی، که مقتبس از سبک باغسازی ایرانی- اسلامی و متأثر از بستر هند است، هندسه حاکم بر ابنیه بر کل فضای باغ و محوطه طبیعی آن تسلط پیدا می کند و امتداد محوربندی و دید بصری ابنیه اصلی باغ را در تمام محوطه به خوبی می توان دریافت کرد؛ به بیان دیگر در باغ هندی به بنا و قسمت مصنوع بیش از طبیعت پرداخته شده است. افزایش قابل ملاحظه مساحت و حجم بنای مقبره نسبت به باغ پیرامونی در قیاس با نمونه های ایرانی، بالابردن ارتفاع بنا به صورت مصنوعی با ایجاد صفه مرتفع، تأکید بر المان های عمودی همچون قوس های بلند و مناره ها در معماری بنا و داشتن حصار کارشده و مزین به طاق نما از جمله دلایلی است که در اثبات فرضیه ارائه می شوند. باغسازی هندی برخلاف نمونه ایرانی آن، منتج از یک رویکرد انسان محور و ساخت گراست که سازندگان آن به دنبال نمایش مفهومی انسان ساخت از باغ در مقابل نگرش طبیعت گرایانه به آن هستند که چرایی این بحث و ریشه های آن در موضوع نوشتار حاضر نمی گنجد.

تبلیغات