آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

در عمده مطالعات پارچه های دست بافت ایرانی از منظر طرح و نقش، ترکیب ظاهری پارچه های ادوار مختلف به صورت مضمونی و با گروه بندی انسانی، جانوری، گیاهی، هندسی و انواع دیگر نظیر آن، بررسی شده است. بازخورد نهایی این روش، معمولا به جهت عدم قطعیت، در دایره توصیف محدود می ماند؛ چرا که با فقدان ثبات لازم برای یک طبقه بندی محرز، هر پژوهشگری برای حصول نتیجه مورد نظر، به حد بضاعت و متناسب با اهداف تحقیقی خود، آن را دگرگون می کند. برای ترمیم این نقص، نگارندگان به این پرسش می پردازند: چگونه می توان با نظر به اصول هنرهای سنتی درباره شیوه های گسترش نقش در زمینه طرح، نسبت به طبقه بندی انواع پارچه های تاریخی ایران اقدام نمود؟ این مقاله، به شیوه توصیفی تحلیلی، نشان می دهد تقسیم موضوعی به جهت ناکارآمدبودن، به نوعی پراکندگی به ظاهر باقاعده انجامیده است. درصورتی که با تاسی به طبقه بندی رایج در هنرهای سنتی، بر اساس شیوه گسترش نقش در زمینه طرح -که نتایج آن پیش تر در هنر هم عرض نساجی سنتی، یعنی قالی بافی نیز به آزمون درآمده- می توان رده بندی دقیق تر با چهارچوب ساختاری مشخص، ایجاد کرد؛ که پارچه های دست بافت ادوار مختلف ایران، تا به امروز، در آن قابل تعریف باشد. در این رویکرد، با برقراری تمایز میان اصطلاحات طرح و نقش، هر نقش، می تواند در بستر هر طرح قرار گیرد و درعین حال ، تطور بنیادی در هویت آن، ایجاد نکند.    

تبلیغات