آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

پاسخ به این پرسش که آیا دین، نقشی سازنده و مهم در نظام فلسفی کانت ایفا می کند یا تنها مسئله ای فرعی است، از دیرباز مورد اهتمام کانت پژوهان بوده است. آنها گرچه رویکرد یکسانی در تفسیر مدعیات الاهیاتی و دینی کانت نداشته اند، اما عموماً با تمرکز بر محتوای نقد عقل محض و نتیجه طبیعی آن که همانا نفی امکان معرفت نظری به خداست، اثر او بر این حوزه را منفی برآورد کرده اند. با این وجود، ازحدود سه دهه گذشته، در کشورهای انگلیسی زبان، موج تفسیری جدیدی ظهور کرده است که سعی در به چالش کشیدن این نگاه رایج دارد. طرفداران این موج جدید، برخلاف مفسران سنتی، دیدگاه یا حتی روش واحدی در مطالعه آثار کانت ندارند، اما همگی بر این واقعیت متفق اند که بررسی نظام مند و همه جانبه آثار کانت، اعم از فلسفی و غیر فلسفی برای به دست آوردن دیدگاه واقعی او درباره دین و الاهیات ضرورت دارد. آنان همچنین تأکید ویژه ای بر بازخوانی کتاب دین در حدود عقل محض داشته اند. نتیجه مشترک تلاش های تفسیری آنان این مدعاست که رویکرد کانت به دین و الهیات ایجابی و اصلاحی بوده است. ما در این نوشتار، ضمن معرفی نحله های اصلی تفاسیر سنتی، به معرفی اجمالی موج جدید تفسیری از طریق تبیین رویکرد و بررسی بعضی آثار شاخص آنان خواهیم پرداخت

تبلیغات