آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

از مهم ترین بسترهای تئوریک مؤثر بر شکل گیری مکاتب تفسیری، مباحث منبعث از دانش معرفت شناسی و زیرشاخه های آن است. برای مسئله چگونگیِ فهم و تفسیر متون و به طورخاص قرآن کریم، سه رویکرد معرفت شناختی متصوّر است. در رویکرد اول (مخاطب محور)، مخاطب و پیش دانسته های او، رکن اصلیِ فرایند فهم تلقّی می شود و ازآنجاکه پیش دانسته های هر مخاطب با دیگری متمایز است، معانی استنباط شده نیز متمایز است و همه این معانی نیز موجّه تلقّی می شود. در رویکرد دوم (مؤلف محور)، معنای نهاییِ متن، حقیقتی است قابل فهم که باید طی فرایندی مضبوط به آن نایل شد و کشف مقصود مؤلف طی تفسیر متن (در این مقاله، متن قرآن)، هرچند دشوار باشد، ناممکن نیست و تنها معنایی موجّه تلقّی می گردد که متناظر با این مقصود باشد. در این مقاله ضمن مقایسه تطبیقی دو رویکرد پیش گفته، رویکرد سومی (متن محور) که شالوده معرفتیِ آن بر آموزه های اسلامی مبتنی است، تبیین می گردد که طبق آن، رکن اصلی در فرایند فهم، خود اثر یا متن قرآن کریم است. ضمن تطبیق رویکردهای سه گانه فوق، با استفاده از روش های تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی، این نتیجه حاصل شده است که در میان این رویکردها ، رویکرد متن محور برای فهم قرآن کریم از وجاهت بیشتری برخوردار است و با کاربست این رویکرد، دستیابی به عمق مدلول های معناییِ آیات قرآن کریم محتمل تر می نماید و موفقیت برخی تفاسیر معتبر نظیر المیزان را می توان با توجه به همین مهم رمزگشایی نمود.

تبلیغات