مسئله ماهیت ایمان و ارتباط آن با معرفت نظری از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و متکلمان مسلمان بوده است. ملاصدرا در مواضع متعددی درباره حقیقت ایمان و نسبت آن با تصدیق منطقی سخن گفته است، که برداشت بسیاری از نویسندگان از کلام او این بوده که وی ایمان را با برهان و تصدیق منطقی یکسان می داند. در این مقاله، مستنداتِ این دیدگاه بررسی و به چالش کشیده شده است و نشان داده شده که مقصود صدرالمتألهین از تصدیق تصدیقِ قلبی است و معرفتِ مد نظر او نیز منحصر به معرفت برهانی نیست. وی به مراتب مختلف ایمان و معرفت نظر داشته است. برخی عبارات وی بیانگر شروط لازم برای بالاترین مراتب ایمان است، نه مطلق ایمان. عدم تمایز میان حقیقت ایمان و ایمانِ حقیقی در اندیشه ملاصدرا و نیز بی اعتنایی به قراین کلام و نگرش تشکیکی او به حقیقتِ ایمان سبب تلقی نادرست و استنادات ناروا به ایشان شده است. این مقاله با روش تحلیلی اسنادی سامان یافته است