آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

مسئله منشأ اعتبار گزاره های اخلاقی و حقوقی، که از سنخ مدرکات عقل عملی اند، یکی از مباحث مهم در فلسفه اخلاق و حقوق است. تنها راه اعتباربخشی به این گزاره ها ارجاع آنها به بدیهیات عقل نظری است. اما آیا این امر امکان پذیر است؟ هیوم و کانت و برخی دیگر از اندیشمندان این ارجاع را غیرموجه دانسته اند. گروهی دیگر اصلِ نیازمندی مدرکات عقل عملی به ارجاع به عقل نظری را انکار کرده و مدرکات عقل عملی را به دو دسته بدیهی و غیربدیهی تقسیم نموده اند و اعتبار بدیهیات را به دلیل بداهت و اعتبار غیربدیهیات را به دلیل ارجاع آنها به بدیهیاتِ همین عقل دانسته اند. این مقاله، پس از پذیرش ضرورت ارجاع احکام عقل عملی به عقل نظری، یعنی ضرورتِ یافتن ریشه ای از «هست ها» برای اعتبار «بایدها» و پس از ارائه راه های ارجاعِ هست ها به بایدها، بر این نکته تأکید می کند که اگرچه عقل عملی در اعتبار خود به عقل نظری محتاج است، در ادراک احکامش مستقل عمل می کند، به این معنا که ما واقعاً دو گونه ادراک داریم که از دو سنخ اند، اما در اعتبار معرفتی، یکی به دیگری محتاج است، چنان که حواس ظاهری پنج حس مستقل در ادراک اند، اما همگی در اعتبارشان به عقل محتاج اند.

تبلیغات